Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

امید اینجا، امید اونجا، امید همه جا

خب خب ببینید چه جمله ی امید بخشی براتون شکار کردم.

می فرماد که:

"زخم مکانی است که از آن، نور به تو وارد می شود."


گویا از یک فیلمی هست به نام a wrinkle in time.  چروکیدگی ای در زمان یا همچو چیزی. که من ندیدمش ولی اون قدر آدم ماهی هستم که می آم دیالوگشو آپلود کنم واستون اینجا که به زخم هایی که بر می دارید امیدوار باشید. نیمه های پر لیوان شدیدا در حلقومتان. فرت. پایان پیغام.


جدا ها. چه دیدگاه باحالی. 

ما یه مشت هیولاییم که وقتی زخم برمی داریم، این شانسو پیدا می کنیم نور بیاد داخل وجود کریه مون. هر کی بیشتر زخم برداره، وجودش بیشتر خالص سازی می شه. تهش چی می شه؟ ن م دانم ولی شاید اگه اون قدری که لازم هست نور خورده باشیم، تبدیل به یه ستاره ای، کرم شب تابی چیزی بشیم.

نظرات 6 + ارسال نظر
شایان پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 12:20 http://Www.florentino.blogsky.com

جونم؟

جووون دلم، :)))
کاملش کردم بابا.

شایان پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 13:04 http://Www.florentino.blogsky.com

خوبه دیگه..اینجوری حساب کنیم‌هر بار که میگیم پاره شدم یه روزنه باز میشه واسه اون نوره که گفتی تا بتابه تومون یکم این درون تارعنکبوت بسته ی ظلمانی روشن شه!
البته الان دارم پستت منحرف میکنم باز..پاره شدن با زخم برداشتن فرق داره که بنده با کج فهمی دارم یکسان در نظر می گیرمشون.

سارا پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 16:01 http://commaa.blogsky.com

قشنگه ولی بابا خیلی سخته زخماتو اینشکلی ببینی:/ بعد اگه ما نور نخوایم باید کیو ببینیم؟

شن های ساحل جمعه 23 شهریور 1397 ساعت 00:21

پروژکتور :)))))

کسی چی می دونه شایدم واقعا پروژکتور شدیم شن های ساحل. :)))

اصلا می دونی من می خوام چی بشم بعد اینکه به قدر کافی نور خوردم؟
خاموش کن جادویی می شم.
چوون که کل نور های دنیا تو شیکمشه.

Jud دوشنبه 26 شهریور 1397 ساعت 01:16

اول راهنمایی که بودم یه بار یه مجله‌ی قدیمی(در حد دو سه سال)پیدا کردم داشتم ورق میزدمش که یه فیلم از نیکلاس کیج دیدم و ماجراش انقدر به نظرم جالب اومد که با خودم گفتم حتما یه روز میبینمش و فرداش توی تلوزیون تبلیغش رو میداد که قراره پخش کنه.(بگذریم از اینکه هرچقدر ساعت اونجا رو با اینجا تنظیم کردم اخرش فیلمو ندیدم-_-)ولی از اونروز اسمش رو گذاشتم کائنات فیلمی(:دی)
بای د وی،امروزم داشت a wrinkle in timeرو نشون میداد!

والا کائنات هم دست به دست هم بدن امکان رخ دادن این اتفاق خیلی کمه،
رسما یور عه ویزارد جود.

من پنج شش سالم بو واقعا فکر می کردم قدرت ماورایی دارم و کانال های تلویزیون رو کنترل می کنم. مثلا فلان فیلم رو می خواستم ببینم، مادرم می گفت الآن باید بریم بیرون. ساعت هم بلد نبودم، می نشستم با تلویزیون حرف می زدم و فرمان می دادم که اون فیلم رو دیر تر پخش کنه. و واقعا هم دیر تر پخش می شد. کائنات فیلمی م این شکلی بود.

فیلم خوبیه این ورینکل این تایم؟ دانلودش کنم؟

آیدا جمعه 11 مرداد 1398 ساعت 02:14

شتتتت...من اصلا این پست رو ندیدم یا یادم نیست الان.ولی اینم خوب بود...
یعنی بنظرت هرچقدر یه ادم بیشتر زخمی شه به قلبش نور بیشتری وارد میشه؟و وجودش ارزشمند تر میشه؟؟

آره. معتقدم یه آدم بیشتر زخمی شه به وجودش نور بیشتری وارد می شه.
فقط چند روز پیش اعصابم خورد بود پشت فرمان داشتم به همین جمله فکر می کردم و با خودم می گفتم یا خدا من دیگه این قدر نور خوردم تبدیل به خورشید شدم دیگه بسمه. :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد