Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

انگشت سومی از چپ/راست

هی کیلگ! ببین کی امروز فحش انگشتی خورده و جواب نداده و الآن به جاش اومده زیر پتوش دچار افکار فلسفانه شده.

منو مجبور می کنید خودمو تا حدتون پایین بیارم؟ چی بگم والا... آفرین بهتون.

لابد بلاگر و عشق موزیک و پیوند خورده با هنر و ادبیات هم هستید. صفحه های اینستاتون هم کیلو کیلو فالو داره؟! واو سلبریتی هم هستید؟!!!چار پنج تا لیسانسم دارید؟!!!! طلا یک المپیاد هم هستید؟!! کیمیاگر کوئیلو هم کتاب مورد علاقه تونه؟!! ملت عشق رو با امضای فصیحی از نمایشگا کتاب لوله کردید و رو طاقچه ی کتابخونه تون دارید؟!!! از فرهنگ نابود ما ایرانی ها هم خسته شدید و می خواهید هرچه سریع تر کوچ کنید برید خارج از کشور که تو این لجن نلولید؟!!! شخصیت محبوبتون هم کوروش هخامنشیه؟!! آخر هفته ها هم برنامه می کنید با فامیل می رید چغازنبیل؟!! شعار زندگی تونم گفتار نیک پندار نیک کردار نیکه؟!! 


وای خنده داره، من می شینم با خودم فکر می کنم که بی خیالش کیلگ، حالا تو که بهت بر نمی خوره با این چیزا دیگه عادی شده اصلا فحش برات معنی نداره دیگه تو این سن اگه کل بندازی یا واکنش نشون بدی یعنی در حد همینا سخیف و شل مغزی! بعد یکی دیگه همون لحظه می آد تو مغزم می گه : "شاید خودت فحش دادن واست مهم نباشه، ولی اونی که فحش داد دقیقا می دونست که داره فحش می ده." بعد از همین  صدای دومی اعصابم به فنا می ره.

مبارکا باشه. گیلیلیلیلیلیلیلی.


.:. عنوان پست رو که می خونم یاد شعر مولانا می افتم. "هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست" جدی وقتی تو دبیرستان مجبورمون کردن حفظش کنیم، فکر می کردید یه روز یکی مثل چاووشی بتونه مدلی بخونه شعرو که ملت باهاش حال کنن و حفظ باشنش؟ 

نظرات 8 + ارسال نظر
Shayan جمعه 19 مرداد 1397 ساعت 02:26 http://florentino.blogsky.com

یه سری بود فحشت داده بودن گفتم پخمه یی که جواب ندادی..

دو هفته پیش یه دختره تو اینستاگرام یه جور فحشم داد که در اثر سعی فراوان جواب دونم ترکید..نتونستم جواب بدم؛ لایکش کردم :||

خلاصه عایم عع سیب زمینی زت هو سو منی ادعا

کلا ذهنیت همه اینه،
که من پخمه ام.
باز تو صداقت داری می آی به خود آدم می گی.

فقط من نمی دونم اگه پخمه بودن ضایست،
چرا شاخا سعی می کنن ادا پخمه ها رو در بیارن وقتی بزرگ شدن؟!! چرا سعی می کنن به روش پخمه ها واس خودشون شخصیت بسازن؟ مگه ادای پخمه ها رو در آوردن آدمو پخمه نمی کنه؟ شخصیت سازی به همون روش انگشتی جواب نمی ده آیا؟

الآن من تقریبا نود درصد دوستام، ادای دوران پخمگی چهارده پونزده سالگی های خودمو در می آرن تو دانشگا که در نوع خودش جالبه.

یه پخمه بودن چیه؟ همونم ول نمی کنن تو دنیا مال ما باشه.
آقا جان من می خوام پخمه ی این دنیا باشم! پپه ی دنیا. هرکس رسالتی داره به هر حال.

aira جمعه 19 مرداد 1397 ساعت 02:48

عنوان پستت محشر بود...آفرین!
تا حالا تو موقعیت مشابه قوار نگرفتم و نمی دونم چه عکس العملی نشون میدم...واقعا باید ج داد یا نه!؟
یه ایراد هم پستت داره که ی دور بخونی متوجه میشی من دیگه نمیگم(اشتباه تایپیه)

و اره یه تایمی بود من بی نهایت اشعار مولانا رو دوست داشتم و باهاشون عشق میکردم تا اینکه به لطف جریانی که ی مدت باب شده بود و خواننده ها تمایل زیادی به خوندن اشعار شعرای قدیمی نشون میدادن،این علاقه تقریبا نابود شد...

دیگه آدم تو محدودیت هاست که ستاره می شه. [عینک دودی!]

دوستان به جای شما، ما زیاد تو این موقعیت ها قرار گرفتیم! کاری هم نکردیم. ماست ماست نگاه کردیم فقط.
یه بار اومدیم اکشن داشته باشیم و اوضاع بیخ پیدا کرد، ازون موقع به بعد گفتیم آقا بیا و به جهان لطف کن و نگاه کن فقط.

ایراد هم خوندم متوجه نشدم، خودت بگو. جدیدا خیلی ایراد های مناسبی می کشی بیرون یا شایدم من خیلی بی دقت شده ام.

اون موضوع آهنگ کردن شعر ها هم منظورم این نبود که راحت نیستم باهاش. حال می ده اتفاقا به نظرم. خیلی خوبه که مردم به این بهونه شعر رو حفظ می شن وگرنه شاید شعر های سنتی به مرور زمان نابود شن . یادمه بچه ها چقد زجر می کشیدن سر حفظ کردنش تو دبیرستان. الآن خود همین چاووشی خوب آهنگ می کنه.

شن های ساحل جمعه 19 مرداد 1397 ساعت 10:20

راستش من یکم نسبت به فحش بی خیالم یه گور پدر و جدو آبادت میگم واگذارش میکنم به خدا رد میشم بیشتر چون اول فکر میکنم ارزش اعصابم بیشتر از اینکه برای یه لجن خرجش کنم دوم یکم بیش از حد فحش شنیدم وقتی بچه بودم پدرم بدجور بددهن بود

بابا منم بی خیالم. :))) شاید بی خیال تر از خیلی های دیگه. حالا تو نوشته ها شاید مشخص نشه زیاد.

یحتمل این بار خیلی بهم فشار اومده ولی. می دونی چون خودم فحش نخوردم. یکی دیگه فحش خورد و احساسم متفاوت بود.

به خدا و اینا هم واگذار نمی کنم حتی. دیگه وقتی خودم کاری نمی کنم از خدا انتظار داشته باشم؟
بیشتر دیدگاهم این شکلیه که آقا جان قانون پایستگی انرژی! انرژی منو خوردی، قطعا یکی یه روز در همین اشل انرژی تو می خوره. و قانون واقعی ای هم هست.

aira جمعه 19 مرداد 1397 ساعت 16:02

تموم ایرادی که من گرفتم تا الان خیلی خوب بودن.؛جدید و قدیم نداره!
نمی دونم حالا شایدم عمدا اینطوری نوشتی که بعد از خوندن هم متوجه نشدی..به هر حال کلیلی رو گیلیلیلی.

حسم اینه که از جهت فنی بودن فرق کرده ایرادایی که می گیری.

ولی مگه صوت نیست کیلیلی،
به نظرم فرم مشخصی نداره نوشتنش و دلخواهه،
اصلا به اینش دقت نکرده بودم موقع نوشتن.

aira جمعه 19 مرداد 1397 ساعت 18:01

قشنگ معلومه کامنت قبلی رو تو خواب و بیداری نوشتم!

نه خب نمیشه اصوات رو که هرطور دلمون میخواد بنویسیم ک...
بعد این مگه صدای کِل نیست؟!خب تو اون رو کلیلی می شنوی یا گلیلی؟

حالا شایدم تو این مورد حق با تو باشه و هر دوش درست باشه.

اونو کلیلی می شنوم،
و درستش همونه احتمالا،
ولی اینو که می نوشتم اصلا به کل کشیدن و این ها فکر نمی کردم خب!

و کلا به نظرم اصوات رو هر طور دلمون بخواد بنویسیم جذاب تر می شه.
یکی می گه باد هو هو می کنه، یکی می گه مثل گرگ عوعو می کنه زوزه می کشه، یکی می گه هوف هوف می کنه. کلا هر کدومشم یه جور باحاله و غلطم نیست چون قراردادی براش نداشتیم از اول.

aira شنبه 20 مرداد 1397 ساعت 00:49

میشه بگی پس منظورت از گلیلی چی بوده؟!
نام اواها مشخصن!

نام آواهای مشخص داریم،
ولی کی گفته نمی شه نام آوای جدید ساخت؟ خیلی خلاقانه می شه که.

نمی دونم! شایدم راست می گی و خوشحال بودم و حس همون کیلیلی رو داشته واسم. دیگه الآن یادم نیست. چون قبلش هم نوشتم مبارکا باشه، احتمال زیادی وجود داره ک همینی که می گی بوده باشه.

Bluish شنبه 20 مرداد 1397 ساعت 03:02

ما به فنا می‌رویم، عزم تماشا که راست؟

:))))
ما به فنا بوده ایم،
یار فنا بوده ایم،
باز به آن می رویم جمله که آن شهر ماست. :))))

Bluish شنبه 20 مرداد 1397 ساعت 16:23

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد