Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

فعّال محیط زیست

درست شنیدم؟ 

گفت من دو تا صدف هفتاد هزار ساله رو گوشواره می کنم می دم به موزه ی دورهمی؟

آقا این بزرگوار هرچی رشته بود تو ذهن من پمبه شد با همین یه جمله ی آخرش.


صدف ها واسه گوشواره شدنن، شک نکن عزیزم. علی الخصوص صدف های هفتاد هزار ساله!

نظرات 13 + ارسال نظر
شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 00:44 http://florentino.blogsky.com

خب مال خودشن دوس داره گوشواره کنه بده بهشون..
مگه به چه دردی میخورن؟
مثلا اگه دوتا سوراخ نداشته باشن واسه چفت گوشواره و سالم بدشون به موزه خیلی عالی میشه؟
کل کشور گه گرفته... از یه ور دارن کتیبه ی مفرغ چند هزار ساله رو کیلویی میفروشن از اون ورم دارن بچه یوزپلنگایی که مثلا طرح حمایت واسشون زدن قاچاق میکنن دبی.. بعد تو نگران سوراخ شدن دوتا صدفی..!
یه دور تو تهران بزنی یه گونی از اینا جمع میکنی جناب..
به این هم فک کن که شاید بخواد از اسمش استفاده کنه و دوتا صدف معمولی رو با تکیه به اسم خودش بفروشه واسه کمک به اون مردم بیچاره که دارن زجر میکشن
ادا روشنفکرا رو در نیار خواهشا

همه اینایی که گفتی ردخور نداره کی منکرشه،
من و تویی هم که اسم فعال محیط زیست رو یدک نمی کشیم کاملا آزادیم این دیدگاه رو داشته باشیم که مال خودشه دوس داره عشقش می کشه،
ولی چیزی ک من از بچه های محیط زیست دیدم خیلی با این کاری که می خواد بکنه تناقض داره. با هر نوع خرید فروش و منفعت بردن موجودات زنده مخالف اند. اونا آزادن همون قدر که ما آزادیم. دیدگاهشون اینه که ما اجازه شو نداریم فرمانروایی کنیم و خودمون رو به بهانه ی اشرف مخلوقات بودن صاحاب همه ی جک و جونور های جهان بدونیم.
خیلی ماهن کلا.
باز اگه سنگ بود یکم به کتم می رفت... ولی به قول خودش صدف هفتاد هزار ساله رو در حد یه برنامه ی تلویزیونی پایین بیاری، تو ذهنم تناقض داره. واسه اهدا به یه موزه و کمک های مردمی خیلی راه های بهتری هست تا اینکه بیاد رو اعتقادات خودش پا بذاره.
حالا شایدم اشتباه می کنم چه می دونم والا. ولی دقیقا همون لحظه ای که اینو گفت برگشتم گفتم برو بابا ما رو گرفتی این همه مدّت. دیدگاهم فوری این شکلی شد به عنوان یه بیننده...
تو وقتی سردمدار و پیشرو هستی و دم از چیزی می زنی، نباید کوچک ترین حرکتی بزنی که خدشه دار کنه راه و روشتو.
یعنی تو به من بگو حتّی این صدف ها هزار ساله مردن فرقی به حالشون نمی کنه، طرف اینجوری داره ازشون استفاده می کنه در راه خیر! من می گم اصلا لزومی نداشت ربطش بده به محیط زیست. گل به خودی بود.

ولی نه کلا وایسا فک کنم...
هنوز دارم پلی بک می کنم حرفاشو.
گفت "فسیل" صدف.
خب فسیل یکم قضیه ش فرق می کنه. حداقل موجود زنده نبوده ازینایی ه که لای رسوبات و فلان مونده. ردّشه حداقل. با این می تونم کنار بیام کمی. هرچند اونم جاش تو موزه ی دور همی نیست. جاش تو این موزه های سنگ شناسی و فلانه. نه اینکه گوشواره بشه بره رو گوش فلان آدم که فکر می کنه کل جهان هستی از بیخ باید زیر دستش باشن.

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 00:46 http://florentino.blogsky.com

خخخخخ
چه کامنت معترضانه ای دادم... لایک به وجودم

61661

اصل جنسی به خدا

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 00:47 http://florentino.blogsky.com

مرسی عح آخرش یادم رفت..
هر کی خوند آخرش یه مرسی عح هم بخونه

واسه منم با سپاس عح بخونید پس

تشدید جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 01:13

علی الخصوص*

عه اون عمدی بود خیرات سرش.
معنی نمی ده الخصوص واقعا؟
عوضش کنم؟

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 01:21 http://florentino.blogsky.com

من دارم میخوابم. دستمم بنده دارم مسواک میزنم..
ولی بگم که یه سری رفتم موزه تاریخ طبیعی اصفهان...سنگا رو از تو ویترین دزدیده بودن. اینام اگه برن موزه که گفتی سرنوشت بهتری ندارن. یا عوامل میدزدن یا بازدید کننده ها

اپیزود این قسمت دو نقطه دو نقطه:: اتوپیا من وی اس ایران آباد...!

beny20 جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 09:52 http://beny20.blogsky.com

حالا تو خودتو ناراحت نکن ،
الانی زنگ زدم بهش که بابت موضوع صدف ها ،
عذر خواهی کنه و هرچه سریع هفتاد هزار صدف رو پناه بده :/

ناراحت چی...
نقد بود خب.
حالا همه تون حامی حقوق گوشواره ی صدفی شدید!
ولی ناموسا تو که شمارشو داری رد کن بیاد که باید درباره ی حقوق پایمال شده ی اژدها ها باهاش وارد مذاکره شم کمی. زندگی که همش صدف نیست.

ی جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 10:52

وقتی گفت می خوام بدن گوشواره کنن.. مثل اینکه با سیلی زد تو گوشم .. تمام عشقی که کردم یهو فرو ریخت و اوار شد رو سرم ...

آه مرسیییییی!
بالاخره یه هم رزم...! :دی
منم دقیقا همچین حسّی داشتم. که تمام مدّت داشتی الکی پرمون می کردی خانوم خانومای فعال محیط زیست! :))))

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 12:32 http://florentino.blogsky.com

ولی نقاشیه سوژه نشد..
قبول نیست آقا‌..
قبول نیست

آقایون خانوما....همه برین پست تولد
(خبث طینت خویش را نمایان میکند)

امممم.
شاید به خاطر اینه که یهو دیوونه شدی زدی تو پرم اون شب برش داشتی! هوم؟

تشدید جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 15:15

اگه سهوی نبوده که،نه بابا.
چون دلیلی پشتش بوده.
اما معنا؛ نوچ. یعنی حداقل اینجا نداره.
الخصوص مثه اینکه اسم یه شَهره،توی مصر.
تلفظشم elkhasosعه.

دلیل که صرفا همین که حسّش اومد و نوشتمش.
یعنی الآن من یکی از واژه های معنا دار ذهنم رو حذف کنم؟
باورم نمی شه. من تا الآن این واژه رو معنا دار استفاده می کردم،
تو ذهنم کاملا قالب داره. تعجب می کنم... سرچ هم زدم. راس می گی.

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 20:26 http://florentino.blogsky.com

حقت بود

وای بمیرم من اصلا،
یه کلام،
چقد فحش بدی راحت می شی؟
بیا تو یه کامنت هرچی حال می کنی بنویس خالی کن خودتو،
اصلا واسه اینکه راحت باشی خصوصی بفرس هرچی حال می کنی بگو،
حقمه، فحش دادم، فحشم می خورم.

بیا بزن اصلا... یه نر یه ماده.
جدی می گم.
باور کن باور کن باور کن باور کن باور کن هیچی پشت اون کسشرایی که نوشتم نبود. اصلا آقا من اون موقع تو دنیای حقیقی م دچار روان پریشی شده بودم و با اینا هم دعوام شده بود و جاش اومدم سر اولین کامنتی که دیدم خالی کردم تو فقط خیلی بد شانس بودی که کامنتت اون بالا بود.

نکن با ما این کارو،
اصلا طاقتشو ندارم کسی ازم دلگیر باشه تو که جای خود داری،
وی دلش پمبه ایست فلور.
بریز بیرون هر چی تو دلته
ولی بسش کن.

یاد این بنده خدا دوست مرحومم افتادم. الهی. با اونم خیلی خر اخلاقی کردم.

کلا من فقط دارم یه مشت آدمو از خودم رنجیده خاطر می کنم. به اندازه کافی این پدر و مادر و داداشمو زجر می دم. به اینجا هم کشیده شده. متاسفم واس خودم. باید یه تجدید نظر اساسی بکنم تو شیوه ی وبلاگ نویسی م. باید یه تجدید نظر اساسی بکنم تو علّت وجودم تو دنیا کلا. رنج اضافه. انرژی منفی اضافه. زجر اضافه... نه خب. نشد خب.

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 22:16 http://florentino.blogsky.com

کسخلی حاجی ؛)

دوس دارم اذیتت کنم. مبدونی چرا؟
چون دوثت دارم کثافت. دلگیرم نیستم ازت. دروغ چرا؟..هر کی دیگه بود میشدم ولی تو نه‌. هر کی نیستی تو جانا

دلگیر نیستی؟ هه.

خب پس تبریک می گم به حسّ خودم،
چون علی رغم اینایی که نوشتی،
حسّ خود من کاملا دستخوش تغییر شده الآن. کاریشم نمی تونم کنم. آبی که ریخته شده رو جمع نمی شه کرد.
حالا سعی می شه مثل قبل رفتار کنم ولی حسّش می کنم که دیگه اون قبلیه نیستم.
حالا شاید ورژن جدیده بهتر بود واست. شایدم گُه تر. تست کن فید بک بده.

شایان جمعه 4 اسفند 1396 ساعت 23:09 http://florentino.blogsky.com

حیف خانواده نشستن وگرنه یه چیز میگفتم...بیخیال بیا اونور عمو عکس واست گرفته

بگو، براحت.
اینایی که تا اینجاش دووم آوردن دیگه خودی حساب می شن. فوقشم می خونن تو دلشون می گن چه سخیف ولی ابراز نمی کنن که آب از آب تکون نخوره.

شن های ساحل شنبه 5 اسفند 1396 ساعت 11:46

من که نفهمیدم مشکل گوشواره شدن اونا چی بود!!!!می دونی که برای گوشواره شدن احتیاج نیست صدف ها مثلا سوراخ یا فلز کاری بشن خیلی راحت می تونن داخل یه گوی شیشه ای وکیوم قرار بدن بعد اکثر این خرید فروش های مزایده ای با عنوان کمک به ارگان یا نهادی کاملا نمادین هستن اونی که میخره اون کالا واقعا استفاده نمی کن از اون جسم بیشتر بخاطر کمک به اون نهاد مشخص این کار می کن مثلا جمعیت امام علی مزایده می زاره از چی از نقاشی ابرنگ کودک 2 سال نقاشی داغون و له و نامفهوم 3 میلیون فروش میره فقط بخاطر کمک

نه خب مشکل گوشواره شدنشون نبود،
شاید بد منتقل کردم با نوشتن جمله ی آخر و ذهن رو سمت دیگه ای هدایت کردم،
از نظر من، مشکل صدف چندین هزار ساله بودنشون بود که انتظار نمی رفت واسه همچین کاری از طرف یه فعال محیط زیست پیشنهاد بشن با توجه به دیدگاهی که ازش گرفته بودم تا اونجای کار

دقیقا آفرین، این حرکات خیرخواهانه اینجوری انجام می شن شده با یه نقاشی کج و کوله حتّی،
واقعا لزومی داشت بگه صدف قدیمی ارزشمندم رو می دم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد