Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

در پگاه پیروزی

سر زد از افق خورشید

در بهار بهمن ماه

نور ایزدی تابید


دارارارام


دارم فکر می کنم خرخون بود،

ولی خیلی اهل حال تر از این یکی ها بود

هر وقت برنامه سرود و خوانندگی بود می اومد وسط


وای آخرین دوستم هم بود که در حد خودم نسبت به ایران، اون حجم از احترام و تفاخر رو داشت و دادش می زد

من هیچ وقت داد نمی زدم

این می اومد داد می زد تو گوش من


هی هم می گفت حالم از همه دور و بری هام به هم می خوره 

بعد من تو دلم می گفتم آره منم ولی حست در حد من نیست چون حتی حالم از خودتم به هم می خوره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد