Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

مهمان های ناخوانده



می فرماد که: 

" من ک جیک و جیک می کنم برات، 

تخم کوچیک می کنم برات،

بذارم برم؟" 


چی بگم بش خب؟ نه نه نه، تو هم بمون.


والّا امتحان امروز هم بهم گفت:

من که بدیهی ترین بودم برات،

معدّلا رو رله می کردم برات،

ریدی بهم؟ 


نه واقعا از زمانی ک فشار از روم برداشته شده کاملا و بدیهتا وتحقیقا هرز رفتم.

هرچی چهار ترم پیش پایه معدّل کشیدم بالا، این ترم دارم آباد می کنم.

و اگه یه درصد بچّه ها می دونستن این نمره هایی که براش اینجور از جوونی شون می زنن و  حرص می خورن و بی خوابی می کشن و  حذف رقیب می کنن و یخ حوض می شکونن و فلوچارت و نمونه سوال طرح می کنن حتّی و با هفت قلم مرئی و نامرئی خلاصه نویسی می کنن، تو کامپیوتر مسئول آموزش چه برخوردی باهاش صورت می گیره و چقد رله و پوچه و صرفا به تف کلیک بنده، همین الآن ایمان می آوردن و می رفتن برگه ی انصراف از تحصیل رو می کوبیدن اوّل تو فرق سر خودشون، بعد تو فرق سر ابراهیم خدایی و به عنوان پاراف هم تو فرق سر قاضی زاده هاشمی. 

بعد هم مستقیم می رفتن اوّلین فنی حرفه ای نزدیک خونه شون، دوره ی کامپیوتر بر می داشتن.

امضا یک هرز رفته.


هی می گم وقتی قدر کلّه ی گاو فرجه داریم نیایید اینو به گوش من بگید ک وای سخته باید از همین اوّل  واسش خوند. چون حرفتون تاثیر معکوس داره منو شیر می کنه ک نخونم.

از اون ور هی ادای نخونده های تنگم در نیارید که من هوس کنم باهاتون سر نخوندن مسابقه بدم.

خب واضحه ک واسه اینکه ثابت کنم خیلی باهوشم می ذارم دو روز آخر استارت می زنم اون کیف جزوه رو ک کل بار امتحان بیفته رو حساب  حس ششم م.

یعنی قشنگ امتحانم اینجوری بود که می گفتم، آره این سوالو اون خانومه سر کلاس گفت بهمون اون روز، این سوالم تو قلب داشتیم قبلا، اینم ک تو ایمونو بود، شت اینم ک روانه، عه پسر این یکی هم مال ژنتیک ترم سه س. اوووف اینم که تغذیه س اصلا. اینم مال دبیرستانه. عه بیا اینم از رو معلومات راهنمایی می زنیم جووون. تازه توش تکنیک ضربدر منفی و حذف گزینه هم پیاده سازی کردم. مراقبم از زیر دستم کشید نرسیدم شانسی بزنم.

والا.


اصلا من نمی فهمم شما ملّت چه اصراری دارید با هم شیر کنید کی چقد خونده. بی خیال. گور خودتو بکن باو. بعدم برو مستقیم توش بخواب سنگ لحدو بکش روت سوز نیاد!


ببین من وقتی می گم نخوندم، یعنی حجمم به نصف حجم رسمی هم نرسیده هنوز. یعنی شیش صبحی می شه ک شبش فقط نیم ساعت یا نهایتا یک ساعت خواب دریافت کردم و  اردر ده جلسه م مونده هنوز . شوخی هم ندارم با کسی.  


بعد یارو سر جلسه کنار دستم می گه: "آره من تا بیست و چهار خوندم بقیه شو بهم برسون، اکیپی تولّد بودیم، تو ک درست خوبه."

ک دلم می خواد از همون اکیپ آویزونشون کنم.


یا مثلا بد ترینش اینه: " وای من جلسه ی ۲۰ رو همین امروز صبح خوندم. فرض کن همین امروز صبح ساعت هشت. برسونید ها!"

ک دوست داشتم مدادمو فرو کنم به حلقش، بهش بگم وای ببین من جلسه ی ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ رو همین امروز صبح خوندم. فرض کن همین امروز صبح تا ساعت هشت. جذّابه؟ دوس داری؟ 


واقعا هم نمی فهمم چی می شه ک حرف منو باور نمی کنید حرف اینا رو باور می کنید. یکی از همین روزا این عینکو ک تنها یادگاری کامپیوتری بودنمه می ندازم تو شومینه. شومینه هم نداریم. سیب! 


کاش مثلا نمودار نمره بر حسب ساعت مطالعه می زدین واسه افراد. ببینم کی جرئتشو داره؟ اصلا جرئتشو دارین تو روی همچین نموداری رو نیگاه کنید؟ والّا ک من مطمئنّم نفر اوّل می شم توش. دقّت کن افتخار هم نمی کنم به نخوندنم. می گم حسّش نبود جهنّم در گیر بودم نخوندم ولی بازم به همین نسبت خفن نمره می گیرم و از این مطمئنّم. خیلیه ک تهش نمره ی منی ک اینجور تفی می خونم میفته رو میانگین یا حتّی بالاترش. ولی افتخار نداره ک. اینا به خیال خودشون مثلا نمی خونن و افتخار می کنن. اینا نخوندنو  ندیدن... مسخره ها. 

در هر حال از من بپذیرید ک درس خر خونی رو نخونی خر اعظمی! (واج آرایی به خ مثل خیزید و خز آرید ک هنگام خزان است.)


کاش جزوه ها رو جمع می کردن از دست همه، شیش صبح روز امتحان تازه پخش می کردن واسه خوندن، ببینم کی می تونه اینقدر ک من خوب درسو جمع می کنم جمش کنه؟ کی عرضه شو داره واقعنی نخونه و نمره بگیره؟


بعد جالبه هی هر سری به خودم می گم آره دیگه این تو بمیری ازوناش نیست. این بارو می خونم تو فرجه ک حسرت نمونه به دلم. ولی باز همون سیب! می دونی چرا؟ چون ته همه ش اینو به خودم می گم ک بیخ من واقعا علاقه ندارم به این رشته. این سردم می کنه. 


حیف. حیف درس به این قشنگی. والا تو هر درسی به جز آنّا رو خر بزنی واست قشنگ می شه کیلگ.

قشنگی واقعی همون هندسه و حسابان و فیزیک سوم بود. تموم شد. پر. چهار ساله ک پر. تو هنوز عادت نکردی لعنتی؟ فکر کردی می شینی سر جلسه فکر می کنی خودش اثبات می شه؟  من واقعا نمی فهمم الآن دارم چه گهی می خورم بین این بچّه ها. 

بعد این تناقض با بیرونش زجرم می ده که ژیگولشونم مثلا. همونی ک همه بهش می گن:" باشه باور کردم یکی هم بخواد بیفته خود خودتی!"


پ.ن. پشماااام. بیایید واس پنگوئنه اسم بذاریم کارش دارم ازین به بعد. هفسد. چوونکه. دارارام. پست هفتصدم گایز... تقدیم می کند.

نظرات 12 + ارسال نظر
الف یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 03:27

هفسد؟!

https://instagram.com/p/Bd5ec0Hjds7/


https://instagram.com/p/Bdtfe4UD7vl/

https://instagram.com/p/Bdfv8gmD1i-/

https://instagram.com/p/Bdbr8e2D0aZ/

https://instagram.com/p/Bd5jOdzhh9-/
https://instagram.com/p/Bd3hsn3jJga/
https://instagram.com/p/Bd2ogenFk8Z/

یه عکس از پنگوئن تو گالری گوشیم دارم هر وقت میبینمش یاد تو می افتم...اصن تا مدتها عکس پنگوئن ببینم یاد تو بیفتم..

منطقی شم همینه. همراه باهاشم حتما بخونی من ک جیک و جیک می کنم برات... خواستی با دست هم ماست بخور.

عکس هاتو به غیر از دو تای آخر سیو کرده بودم خودم قبلا.
ولی اون آخریه عجب جنسی بودا. مرسی. من برم نشئه کنم باش. جووون.

آره دیگه هفسد.

الف یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 03:34

و اینکه این پست ٧١٣ ه نه ٧٠٠ ام.

ببین تو پنل خودم نوشته هفتصد. چون مثلا قدیم ها از یک سری پست ها دو تا داشتم، که زدم پاک کردم و اینجوری میشه ک تو اون نوار بالایی ک شما می بینی زده هفتصد و سیزده.
ولی اصل جمعش همون هفتصده، اون عدده یکم زیاد جلو رفته.

شن های ساحل یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 09:11

یعنی با پشت دست محکم باید بزنم توی اون کله ات...یه روزی این هوشت کار دستت میده باهوش بودن با پیشرفت رابطه عکس داره توی دراز مدت فقط پشتکارت باعث میشه بتونی پیشرفت کنی و به موقعیتی که دوست داری برسی.جدی میگم اون کتاب سرسختی آنجلا داکورث باید بکنم تو حلقت.انقدر تاثیر نگیر از محیط می دونم تاثیر داره ولی تلاشت بخاطر حرفای مفت بقیه کم نکن مگه وقتی نمره هات بهتر بود از خودت راضی تر نبودی بی خیال حرف بقیه

تو اون تد تاکی ک فرستادی هم همینا رو گفت. چی بگم والّا دچار افت تحصیلی شدم الآن. :دی نه حالا در اون حد ولی بازم...
آخه تو می گی موقعیتی ک دوست داری.
یک اینکه واقعا نمی دونم دیگه چی دوست دارم.
دو اینکه اگه بدونم هم مطمئن نیستم راهش این باشه.
شایدم فقط یه تنبلی ساده س و حل می شه.

نارنجی یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 10:55

اینکه جزوه رو قبل امتحان بدن رو احتمالا تو المپیاد ها تجربه ش کردی
ما المپیاد شیمی که داشتیم نیم ساعت یا یه ساعت قبلش چند تا برگه می دادن که باید حفظ میکردیم

و خب با اینکه از هیچ حیوونی خوشم نمیاد
ولی این چشماش قشنگه
اسم خاصی هم به نظرم نرسید راستش
یه چند تایی هست ولی خیلی خوب نبود
من در زمینه اسم گذاری هیچ استعدادی ندارم

Thio یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 11:16

اسمشو بذار تیو ! :))

Thio یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 11:17

چونکه با چوونکه یه فرقایی داشت مثکه
هشتگ چشمک...هشتگ تیو وقتی چشمک میزنه آمبولانس راه میفته پشت سرش و جنازه پسرا و دخترا رو جم میکنه...هشتگ خودشناس و نه خودشیفته !

Thio یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 11:26

الام که فکرشو میکنم تو به لحاظ وجدانی هم هنوز به من بدهکاری.پس ببین که دارم برای n امین بار بهت لطف میکنم و از شر این عذاب وجدان میرهانم تو رو
هم برای این دنیات و هم برای اون دنیات و هم برای دیگر دنیاهایی که معتقدیم وجود دارن پر از خیر و برکته که اسم این موجود زیبا thio باشه :))
Thio هم کلی عکس از پوزیشن های مختلف این پنگوئنه از یه سال پیش توی گوشیش جمع کرده بود که برات میفرسته همه رو.

Thio یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 11:30

الام هم پاسخی کوبنده در برابر هفسد بود !
غلط گرفتی خط خطی ت میکنم !

شن های ساحل یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 14:11

از اونجایی که من در اکثر ساعات روز گشنمه اول اسم خوراکی جات توی ذهنم می اد مثلا اسمش می تونی بزاری تربچه یا ترب که سفیده یا قندک یا مارشملو یا حالا که به فرانسوی علاقه پیدا کردی اسمش می تونی بزاری لویی یا ناپلءون یا ژوزف یا ......
یا اسمش بزاری مون شقی mon cheri که میشه مای دارلینگ my darling یا با انگلیسی ترکیبش کنی بهش بگی مای شقی my cheri چطوره؟این اصطلاح یه جا شنیده بودم بعضی انگلیسی زبان های که توی محله فرانسه نشین زندگی می کنن استفاده می کنن

یاقوت یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 19:12

سالیان دور قبل میلاد مسیح وقتی امتحان کنکورو خراب کردم داداشم برام یه جوجه لاری آورد اون روز با دیدنش غمم یادم رفت اسمشم گداشتم اهوی صحرا مرحوم مامان بزرگم یه روز دیدش با چندش گفت این چیه با این گردنش مثل شتر می‌مونه .ولی من همیشه زیر گردنشو می بوسیدم خلاصه بزرگ شد اما بیچاره خیلی صلح صلب بود :))))
خوب چون استعداد خوبی تو نام گذاری ندارم پپیشنهادی ندارم ... ولی خیلی خوشگله فک کنم اگه پیشم بود آنقدر می چلوندمش می ترکید..

یاقوت یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 23:25

من برگشتم ک امنتمو خوندم اون زیر گلو نبود زرت زرت بود

چی؟ نگرفتم چی گفتید. ولی خندیدم لحنش باحال بود. زرت زرت؟ اوکای اوکای زرت زرت.
راستی شوما آدرس وبلاگ گذاشته بودید واس ما یا نه؟

a دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 15:09

پنگوئن جیک جیک میکنه مگه؟!
صدای پنگوئنا چطوره اصن؟!

ینی در اسرع وقت باید با دست ماست بخورم ببینم چ مزه ای میده...

خب فلسفه ی هفسد چیه؟اصن نمیگیرم..خب چرا هفتصد نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد