Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

امپراطور آزاد

یعنی اون قدری ک  احمدی نژاد تو کلیپ امروزش گفت آزاد آزاد آزاد، شخص امام حسین تو صحرای کربلا شعار آزادی حقوق بشر سر نداده بود.


فهمیدید حالا؟ ما آزادیم. آزاااااااادیم. ما خیلیییییییی خیلیییییییی آزاااااااااااادیم. آخ گُر گرفتم. جنبه ی این مقادیر از آزادیَت رو نداشتم. آب قند بیارید.

یاد اون بازی های بچّگی هامون افتادم. اسمش چی بود؟ استُپ آزاد. 


# اون بچّه پنگوئن امپراطوره ک دیشب عکسش رو گذاشتم... آقا تموم شد. عاشقش شدم رفته پی کارش. لعنتی.  بگم از دیشب تا حالا حدود صد بار یه تنه فقط خودم وبلاگمو باز کردم ک عکسش رو برای بار n +1 م ببینم، دروغ نگفتم. ازین عکسای بشور ببره ک ازش خسته نمی شی هی دلت بیشتر می خواد فقط. 

مثلا می خوام به خودم جایزه بدم خیرات سرم، می گم ببین الآن اگه یه جزوه ی آناتومی بخونی، می ذارم بری دوباره عکس پنگوئن امپراطوره رو ببینی از تو وبلاگ. و جدّی جواب می ده. مغزم با دیدن اون عکس خر می شه، چه خری.


آقا واقعا نمی شه بچّه پنگوئن امپراطور نگه داشت تو یخچال خونه؟ تلاش نکنم؟

می خوامش خب. عح. سیخم گرفته الآن چی کنم؟ می خوام دستمو بکنم تو کرک های خاکستری ش اینقدر فشارش بدم ک بترکه، هر چند می دونم پرنده ها خوششون نمی آد ازین کار. ولی می خوام لعنتی می خوام. جوجه پنگوئنم رو بیارید! 

حداقل نمی شه منو پست کنید آنتارکتیکا؟

نمی شه همه چی سفید شه مثل قطب جنوب؟

نمی شد من مثلا به جای این شغل شریف، کارم عکس برداری و مستند سازی از جوجه پنگوئن های امپراطور مقیم قطب جنوب می بود؟


عمو احمدی نژاد؟ مگه ما آزاد نبودیم؟ پس چرا اینایی ک من می خوام هی نمی شه؟ آزادی نوارش گیر کرده؟ چی شده؟ خودکار بیارم عمویی؟

نظرات 50 + ارسال نظر
Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:52

کیلگ
بزرگوار
بده اون نقاشی لامصب بی صاحابو
بده
تا شنبه معلوم میشه که یا نقاشیمو میگیرم یا دیگه همه میفهمن چه موجودی هستی....

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:55

فر فری های دُمِتو قربون....
نقاشی منو بده برم.جایزه مو میخوام بابا....کبریت میگیرم زیر دُمت بسوزی ها؟ از فیهاخالدون هم بسوزی
تهش ها کنی بسوزونیمم مهم نی...به درک.

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:56

شمشیر گریفیندور و میکنم تو حلقت...

Shayan پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:56 http://florentino.blogsky.com

من عکسه رو دانلود کردم اسمشو گذاشت کیلگ و والد!
خخخخخ

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:56

نیش باسیلیسک فرو میکنم تو حلقت

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 18:58

ققنوسا رو آوداکاداورا میکنم
به زیرشلواری مرلین قسم
به ریش و پشم آرتور اصن

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:00

جیغ میزنم. موهامو میکنم. یادگاری هاتو اتیش میزنم.چیز زردتو میندازم تو سطل آشغال....اون پاک کن لعنتی رو هنوز داری؟ گازش میگیرم.

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:01

شایااااان...
دستم به شلوار کردیت‌ ، بیا ازش بگیر نقاشی مو

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:04

عه اون پاک کنت که گمش کرده بودی:)))اسمش چی بود؟

گاد ثیو تو از اون موقع اینجا رو میخوندی؟یا اینکه همین چند وقته ارشیوش رو خوندی؟!؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:04

وای شخصیت ثیو تا حدودی عین نارنجیه:)))هر دو بانمکن*.*

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:05

هیشکی اینجا نیس چرا. آقا دارم احساس خفگی میکنم.ولم کن. به من دست نزن. نارنجی شن ها استار نامبرده ؛ نامبرده ی عزیزدلم حتی.کمک..آی قلبم.فشارم.آب قند انگشتر طلا

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:09

موهاتم میکشم

Shayan پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:10 http://Www.florentino.blogsky.com

دستتو از شلوار کردیم بکش!!!!
.
.
آخر شب بیا دنبالم بریم در خونشون تهدیدش کنیم فوری تحویل بده بهت..راضی نشد کاردیش میکنیم :/

نامبرده پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:22

جوی :))

Thio :)))
عزیز دلم بک به قول کیلگ
پاشو بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم و اینا خلاصه :))))

کیلگ من هیییییییچی نمیخوام آقا.همون اول شدن ما را بس.
یه چشم چشم دو ابرو بکش
ضمیمه پرونده کن
یه مهرم روش
و تمام
(واسه Thio عه عزیز دل من :دی دی دی )

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:24

عه اره جوی اسمش بود:)(
وای چقدر از اون موقع ها گذشته ها:/

و نامبرده و ثیو عزیز شماها همه ی ارشیو این وب رو خوندید یعنی؟!؟وااااو

نامبرده پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:31

توی آرشیو اردیبهشت ۹۴ میتونی پیداش کنی :))

با اطمینان میتونم بگم تقریییییبا :دی همشو خوندم
قدیمی محسوب میشم شاید
و خیلی خاموش بودم و پاورچین طور پستا رو دنبال میکردم
یهو روشن شدم آتیش زدم به بلاگ :دی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:43

الان اینکه ارشیو رو خونده باشیم و قدیمی باشیم کلاس داره ینی؟!!؟وااااااو خب من از نود چار اینجا رو میخونم:))و همه ی ارشیوش رو هم خوندم(عینک دودی )

نامبرده پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 19:46

نه،بیشتر دل صاحاب وبلاگ رو شاد میکنه!
البته خوف هم میگیردش تا حدودی

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 20:14

بچه ها
(احساساتش غلیان میکند و اشک شوق را از گوشه ی چشمش پاک)
الان از شدت فوران احساسات نمیتونم حرف بزنم دیگه:))) آروم نشستم همینجا واسه خودم هی ذوق میکنم :)
یه استادی هم داریم خیلی اذیت میکنه.بیاین بریم نشونتون بدم :) بیاین بیاین.دنبالم بیاین.

قابل توجه بعضیا: بوی سوختگی نمیاد؟ خاک به سرم دماغت چیشده کیلگ؟

نارنجی پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 20:30

@ قرصی که واسه داروخانه ها حکم پول خرد داره
ای بی نامی که میدونم کیستی
کجای من شبیه این Thio
نه تو فقط نیم مورد رو مثال بزن
من بفهمم کجای راهو اشتباه رفتم خودم رو درست کنم


@Thio
خودم جایزه ت رو بهت میدم فقط ول کن جان من
نقاشی چی میخوای؟
یه سهراب سپهری واست بفرستم خوبه؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 20:42

نارنجییییییییی
قرصی که برای داروخونه ها حکم پول خرد داره اخهههههه؟!!!!!!!
بی انصاااااف
منظور من این بود هر دو بانمک هستین و شخصیت ژذابی دارید..اما بدان و آگاه باش که دل من شکستی:(((((((

نارنجی پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 20:49

خب من فکر کردم میخوای بگی منم مثل این خل و چلم
(حالا دل اون نشکنه صلوات)
بعد می خواستم خیلی ریز اشاره کنم که کسی نفهمه منظورم کیه

نه قرص
نه
نرووووو
نشکن دلتو
اصلا این قرصه خودش میتونه واحد پول یه کشور باشه


ولی خداییش چرا این روزا من به هرکی هرچی میگم ناراحت میشه؟
بی منظور گفتما
اصلا من موزم رو بر نمی دارم و میرم
کیلگ خودش بمونه با مشتریان
خودشم یه فکری به حال جایزه شون بکنه
ولی تو ناراحت نشو باشه؟
دوج ندارم کسی از دستم ناراحت بشه

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:10

کی خل و چله ؟!
:|
من؟

آقا....من یه جوری شدم.داره میشکنه فک کنم‌.باب گیونز خالق سفید برفی و تام و جری مرد بعد از اون موقع که فهمیدم ترک خورد الان داره میشکنه‌ ولی احتمالا‌.دلمو میگم.دیگه واقعا نقاشی مو بدین بهم هم بشوره ببره هم من برم گم و گور شم دیگه.چرا خل و چل آخه؟!خل و چل؟
:|
ای بابا.آخی...شکست.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:10

ناراحت نشدم ..عمدا ننه من غریبم بازی در اوردم:*
منم میرم..البته قبلش موزم رو بردارم:)))
کیلگارا بماند و برندگانش:)

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:14

نشکست ولی...گولت زدم.میخواستم عذاب وجدان خرخره تو بچسبه امشب :))
بریم که داشته باشیم ادامه ی ماجرای احقاق حق رو !

نارنحی پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:14

@همون قرصه که واحد پول مملکته
یعنی استاد ننه من غریبم بازی ای ها
باید بابت عذاب وجدانم پاسخگو باشید قرص محترم

@Thio

بیا بگو چطور باید بهت نقاشیت رو بدم
دل تو رو هم ترمیم کنیم بره پی کارش
این ماجرا ختم به خیر شه

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:17

بی زحمت دم رفتن یه موزم بندازین این بالا واسه من.من مجبورم بمونم دیگه چیکار کنم.اوضاعی داریما با این انسان.شما برید.رسیدین یه زنگ بزنین نگران نشم زیاد.

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:24

طریقه ی شناسایی...تفکر ...همون قرصه که واحد پوله...ریال...شبیه سازی...لچک ریالی....سرچ این مایند....ریویو ممورایز...نیم....چینج....ری نیم...اپنین پول....ریزالت:سالادفصل!!!

ایز ایت رایت؟

Thio پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:27

نه واقعا اینطوری نمیخوام.از صاحب برگزاری مسابقات میخوام جایزه م رو
ممنون نارنجی :-*

acetaminophen پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 21:34

اره درست گفتی:)
البته اسمی که قبل از اینا داشتم رو نگفتی:)[نمره کم کنم؟!]

و اینکه نمیدونم چرا حس میکنم تو رو میشناسم؟!؟عجیبه..

نامبرده پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 23:41

@ acetaminophen
:) نبود؟!

Thio، کیلگ رو در حالی که می خواست غیر قانونی از مرز خارج شه دستگیر کردن،
نقاشی نارنجی هم غنیمته الآن!
کیلگ پاشو بیا تار عنکبوت بست اینجا.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 23:57

ببین من اینقدر هندلام رو اینجا عوض کردم که دقیق خودم یادم نیست چیا بودن:)
اما اونی ک مد نظر من بود این نیست...
44944

kilgharrah جمعه 8 دی 1396 ساعت 00:23

ابررررررفرض.
عاقا من اصلا لاگین نمی کنم علی الحساب دوستان بهتر از آب روانم...
حمله ی اینترنتی را بار دیگر در شامگاه هشتم دی ماه معنا نمودید.

وعده گاه ما، نهم دی ماه! روز بصیرت! زیر پرچم ولایت! خنثی سازی همه ی فتنه ها! چی؟ نهم دی ماه. کی؟ نهم دی ماه. کجا؟ نهم دی ماه. چرا؟ نهم دی ماه.

خفن ترین گروهک تروریستی جهان می شید به همین سوی چراغ و تخم مرغی ک امشب خوردم قسم.
آره آره. اصلا کل هدف نوشتنم این بود ک زیر پوستی بفهمید ما خیلی با کلاسیم و هنگام حمله ی اینترنتی کاربران به وبلاگ همایونی مان، تخم مرغ می خوریم. تخم چی؟ مرغ. تخم کی؟ مرغ.
تخم مرغ هزار تومانی. فرض کن...

[ بدون نام ] جمعه 8 دی 1396 ساعت 00:41

کیلگارااااااا:))))))))))))))))))
ببین فردا دیدی ثیو اومد در خونتون هاااا...گفتی نقاشی میکشی بیا سر حرفت وایسا..یه هفته گذشته دیگه اما تو هنوز به قولت وفا نمردی..نچ نچ نچ نچ.
اعتبار اژدهایان دم فرفری رو بردی زیر سوال-_-

نارنجی جمعه 8 دی 1396 ساعت 01:07

نچ نچ نچ نچ
این همه ملت کمپین زدن که تخم مرغ نخورید
اونوقت تو...
نچ نچ نچ
#مرفه_بی_درد

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 01:16

نامبرده ی عزیز دل : نه باید از خودش بگیریم.شوخیه مگه :)) {بذاریم در بره از زیر دستمون و نمونه رو قولش}

استامینوفن: اقا من قاتی کردم :)) سالاد فصل همون استامینوفنه؟ جلل الخالق ! اعجاز پروردگارو میبینی آخه؟

کیلگ : ببین داداچ ؛ این استامینوفن اینا رو میبینی؟اینا یه اصطلاحی دارن به اسم لر به غیرت ! تو الان عمق و شدت و معنا و مفهوم این جمله رو نمیفهمی اصلا.استامینوفن میدونه چی میگم....من خودمم نمیدونم چی میگم وجدانا. فقط میدونم به اون آستانه ی درد اگه برسم و لر به غیرتم کنی کل خاندان کیگارائیان رو مجبور میکنم برام نقاشی بکشن. اینجوریاست خلاصه. شلوار شایانو هم میخوای سفت بچسب که باد نبرتت.

شایان : آقا روشن کن بریم که آخر شبه....دربست یه نفر خونه کیلگ اینا....نبوود؟

استامینوفن جمعه 8 دی 1396 ساعت 01:54

thio تو از کجا میدونی من لرم؟؟دیگه دارم میترسم....فقط مونده اسم و فامیلم رو بگی

[ بدون نام ] جمعه 8 دی 1396 ساعت 01:58

کامنتم نصفه ثبت شد چرا؟!!؟اووف
اما کیلگ جدا بترس از روزی که یکی رو لر غیرت کنی..دیدی فردا بابات در حالیگه گوشت رو میپیچوند که دیگه همینطوری تو هوا قول نقاشی ب کسی ندی بهت گفت که یکی امروز اومد مطب و مجبورش کرد ب جای تو براش نقاشی بکشه...
واو ثیو نکنه تو هم لری؟؟!؟

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 09:15

استامینوفن :لر نیستی که تو بابا !
بختیاری هستی .منم چون خیلی روابط عمومیم در بده بستان های این مدلی خوبه (البته فقط قسمت بستان!) با همه ی اقشار و اقوام آشنایی های مختصری دارم :)))
تازه توی اتاقای هر کدومتون یه دوربین مخفی گذاشتم تمام حرکاتتونو زیر نظر دارم.اونی رو که از همه بیشتر میشناسمم فعلا در حال کلنجار رفتن با سیم خاردارای لب‌مرزه.سربازی هم نرفته اصن نمیدونه چی میشه :)))) ببین بخاطر یه نقاشی حاضره تا کجاها پیش بره :|
امیدوارم نهم دی ماه شاهد حماسه ای دیگر باشیم وگرنه دیگه کارش تمومه این اژدهای پیرِ دُم فِر :)))

نامبرده جمعه 8 دی 1396 ساعت 09:42

@ acetaminophen
آیدا؟
مهرزاد شاید!

@ thio
من به نفع تو و برای حفظ فرایندهای حیاتی این اژدهای پیر،در کمال فداکاری از گرفتن جایزه امتناع می ورزم.باشد که کلا پند گیرید همگی :دی
Thio یه کم کوتاه بیا،این اژدها قلبش ضعیفه،باتری خوره اصلا
امتحان داره، نمایشنامه هم مینویسه،جغل دون بچش هم هست که مراقبت نیاز داره،ایزوفاگوس و مسائل ریاضیش...
اوووو تازه گاهی غذام درست میکنه.آخر شبام میره تو خیابون کبریت میفروشه :دی
خیلی طفلیه،بیا بگذر ازش.اصن میخوای بگو اون عکس سالاد الویهه که توش زرشک ریخته بود و بذاره هوم؟

Shayan جمعه 8 دی 1396 ساعت 09:56 http://Www.florentino.blogsky.com

@thio
دیشب چرا نیومدی؟
دس به قمه خوابم برد :/

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 10:05

نَمیره یه وقت این بچه خب با این اوضاع؟
نامبرده ی عزیز دل ؛ من برای لطافت روح خودش هم که شده اصرار می ورزم عزیزم.یکم قلم بگیره دستش خط خطی کنه.فشار های روانی ش رو تخلیه کنه :)) بعد به عنوان یه اثر هنری حتی در سطح جهان شناخته بشه.

کیلگارا ، اژدهائک کبریت فروش ؛ من واقعا متاسفم.ولی نمیتونم.حداقل وقتی بمیری یه چیزی ازت دارم که دو چیکه اشک بریزم روش.ولی اگه ندی خب از فراقت منم در دم جان میدم و دنیا بی تو صفا نداره واقعا.بی من که دیگه هیچ. من موظفم در برابر این مردم :)) از من نخواه اینو...ولی تا آخر عمر ، تا آخرین قطره ی خون هر شب به یاد آخرین کبریتی که ازت دود شد چوب دستی مو میگیرم بالا و لوموس ماکسیما گویان از دلتنگیِ دیدنِ فِر های دُمت زار زار میگریم...روی نقاشیم البته !
با نهایت عشق.تقدیم به اژدهای اژدهایان.کبریت فروش جادوگران. در کوچه پس کوچه های خیابان دیاگون.

نامبرده جمعه 8 دی 1396 ساعت 10:21

هممم به زور سر پا مونده.
اژدها؟ لطافت روح؟
نه بابا نداره اصن.
نمی بینی چه دیکتاتوری برقراره اینجا؟
توی افسانه ها ذکر شده یه مدت به عنوان دست راست هیتلر مشغول به کار بوده،واسه همین کامنت بالایی منو میخونی ناخودآگاه میگی: آخییی نااااااازی!

[اون ریحونا رو بده این وری،جعفریا با تو]
دو سه پست قبل یه کامنت خیلی دوستانه و مهربانانه بوی خون میداد،حس کردی توعم؟؟

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 10:46

بابا تو که عواطف منو گوزپیچ کردی...چی میگی تو؟ :)))))
بالاخره دست نوازش بکشیم سرش یا هوووش کنیم؟

بیا ، سر ریحونا رو زیاد نچین.

آقاااااا...[دست ها روی چشم و خجل گشتن]:)) نخیر من چیزی حس نکردم.روتو کن اونور...ابلیوی ایت....برگرد...
سلااام نامبرده ی عزیز دلم :)))))))

نامبرده جمعه 8 دی 1396 ساعت 11:02

تو فک کن با یه هیتلر منشِ پیرِ طفلی سرو کار داری،
که بااااید تهش گول بخوری و با دلِ پیرِ شکستش راه بیای
[دستمال لطفا]
یکم پیچیدس، تو سعی کن فقط این گولرو بخوری؛بقیش با من :)))

[خب کیلگ همین ابلیوی ایت رو بیا واسه Thio برو :))))]

ببخشید شما؟!

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 11:13

من قبلا خلع سلاحش کردم چوبدستی ش دست خودمه یوه یوه !

دیگه اذیتم نکن دیگه.یه نقاشی چی داره آخه.خدا رو خوش میاد؟والا بلا منم باید نون زن و بچمو بدم.زندگی خرج داره‌.
دیگه همه ساکت‌.....جووون :)))
اهمم ! فردا همه چیز مشخص میشه. نامبرده را نیشگون میگیرد و سر به کوه و بیابان میگذارد.

چیجوری درستت کنم حالا؟ :)) ریپارو بابا ریپارو....

نامبرده جمعه 8 دی 1396 ساعت 11:26

مناطق [جمع منطق :دی] منو زدی ترکوندی!
بالاخره میخوای نقاشی رو نگه داری روش گریه کنی تهش مف مفیش کنی
یا بفروشیش بزنی به زخم زندگی؟

همچو Thio زهری و تریاقی که دید؟!
عزیز دلم؟؟ نیشگون؟!
هققق

Thio جمعه 8 دی 1396 ساعت 13:09

نقاشی ایی که به دست اژدهای اژدهایان کشیده شده باشه به هر دردی بزنی درمون میشه :)))
چقدر آشنا بود.مال نی نامه نیست؟اخی...یادش بخیر.چه خاطراتی که جناب کیلگ نداشتن با نی نامه.
بیا در آغوشم عزیز دلم دو تایی بریم سر به کوه و بیابون بذاریم از دست تو و کیلگ. اون موزا رو هم بچپون توی جیب هات واسه آذوقه.نَمیریم عَ گشنگی.

به کدامین نی نامه؟ والّا خاطرم نیست ثیو جان، ای قدح اندیشه، خاطراتم را به من بنما. له جی لی منس.

نامبرده جمعه 8 دی 1396 ساعت 20:31

:))). در مورد اثرات درمانیش بی خبر بودم.

آره به گمانم.
:))))))

مرد پاییزی دوشنبه 11 دی 1396 ساعت 12:17 http://unheardarias.blogsky.com/

چندتا کلیپ دیگه هم داشت ... کلی خندیدم ... گیج شدن دارن گل به خودی میزنن ... این میگه من نبودم کار اون بود ... اون میگه من چیکاره بیدم ... تخصیر اون یکی ئه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد