Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

ستاد بشاش سازی نیمه شب

و وقتی می گم کلّه مکعّبی، دقیقا دارم از چی حرف می زنم:



اینجا دو تا کلّه مکعبی رو در حالت مباحثه می بینید. که البتّه اون قدری که لازمه روی کلّه های مکعّبی شون فوکوس نشده ولی اکیه باو. :)))))) بیش از حد اکیه حتّی کیف می کنم با نگاه کردن بش. راستش تا حالا هیچ عکسی به این غلظت به ایده آلم از واژه ی کلّه مکعّبی نزدیک نشده بود.


آقا خودم پیداش کردم! حس دزد دریایی ها رو دارم. گنج، گنج. شیپور ها را بدمید و بر طبل ها بکوبید و بادبان ها را بالا بکشید که ما فاتحانیم! نحن فاتحون.

هی کیلگ می دونی حس شاخم نسبت به این گنجینه هایی که پیدا می کنم چه زمان شاخ تر می شه؟ وقتی از روی هیچ اپلیکیشین فوتو محوری نمی آد زیر دستم. نه اینستا، نه تله، نه پینترست. هیچ کدوم. 

حالش دیقن اونجاس که وقتی گوگل می کنم، وسط تصویر های بی ربطش، یهو یه چیز بی ربط تر به موضوع سرچم ولی در عین حال جالب می آد زیر دستم. :{



هوم راستی، خب شما بیشتر از خیلی های دیگه نوشتنی هامو خوندین...

مسابقه س،

نمایش نامه. 

اممم  بنویسم یا ننویسم آیا؟

چقد سخته؟ ایده یا اینفوی به درد بخور چی دارید شیر(نه جنگلی نه خوردنی) کنید؟

آقا من به اندازه ی انگشتای دستم، دقیقا ده تا نمایش نامه خوندم تا حالا فقط. سابقه ی درخشانی نیس خیلی ولی بازم اکیه خوب. بیگانه نیستم باش. و اینم بگم واسه اینکه عددش بکشه بالا دارم هری پاتر و فرزند طلسم شده رو نمایشنامه حساب می کنم الآن! یعنی خوب نمایش نامه هست واقعا دیگه. :)))) نمی دونم چرا عذاب وجدان گرفتم وقتی اونم نمایشنامه حساب کردم. :))))


البتّه که به احتمال نود تا، تهش می خوام بنویسم هر کوفتی که بشه و کار خودمو می کنم،  ولی یس دوس دارم نظر تونو بدونم که بینم شانس بردم چقدره... :-؟

چون خوب من هیچ وقت واسه باختن نمی رم جلو که. زیادم نباختم تا حالا غیر از کنکور و المپیادم که سر هر دوتاش به اندازه ی تمام برد های زندگیم باختم و یر به یر شد. :))))

خلاصه اگه ببازم، کرک و پرم می ریزه باز تا یک ماه دهن خودتون صافه باید از نا داوری و بی عدالتی و مافیا ی پشت پرده بخونین. 


آیا در کیلگ یک نمایش نامه نویس کشف نشده می تونید ببینید؟ خوب چشاتونو باز کنیدا. چون خودش که بعله. :)))

نظرات 2 + ارسال نظر
شایان پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 12:10 http://Www.florentino.blogsky.com

عمو با اون قضیه که دیروز سه ساعت گذاشتی روش و نمایشنامه نویسی میرسی به اون قضیه اصلیه؟
به نظرم بین سه ساعتی و نمایشنامه باید یکی رو انتخاب کنی یا نخوابی!

هوسیه، چ م دانم والّا. این نمایش نامه رو نهایتا چون تا دو هفته دیگه ماکسیمم وقت دارم می نویسمش بره زود. شبا تو خواب رو سیر داستانش فکر می کنم.
ولی یه درصد فرض کن انتخاب شم... مشهور می شم. مشهور. :دی

شایان پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 18:38 http://Www.florentino.blogsky.com

منم اون داستانه رو به نیت مشهور شدن نوشتم. تقریبا تمومه دیگه. میدم گوش کنی فردا...سوتی زیاد داره ولی..
امممم
جشنواره ای چیزی سراغ نداری منم مشهور شم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد