Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

می گم جهان سومی، پاره پوره م نکنین فقط

مورد داشتیم استاد ژنتیک، استاد تغذیه، استاد فیزیو و ... جلسه اوّل اومده، بعد سلام همچین جمله ای گفته:


"من استاد فلانی هستم. و بچّه ها مثل خودتونما. من پزشکم. دکترم! اوّل هفت سال پزشکی خوندم و بعد پی اچ دی این رشته رو گرفتم و الآن در خدمت شمام."


این یعنی چی؟

یعنی فرهنگ در حدّیه ک تو این مملکت تا قشنگ نکنی تو چشم بقیه که دکتری، آدم حسابت نمی کنن.

یعنی این که همه با خیال راحت می تونیم سرمون رو بذاریم زمین، یه وری شیم، بمیریم.

افسوس می خورم که فردی با این سطح تحصیلات باید در این حد خودشو پایین بیاره که به کس مغزهایی مثل ما ثابت کنه هی من خفنم، تحویلم بگیرید.

واسه اون افسوس نمی خورما، واسه خودمون افسوس می خورم که رفتارمون باعث می شه طرفو به همچین رفتار خنکی بندازیم.

و بتون بگم. همین میشه ک ما چگونه ما شدیم. همین میشه که خانواده ها بچّه رو جر واجر می کنن تو سال کنکور که الّا و بلّا برو پزشکی.

 

کلا تو ایران صرفا پزشکی باشه، کوفت باشه.


نمی شه یه آدم بیاد بهتون بگه سلام و بدون فکر کردن به شغلش تحویلش بگیرید؟ بکشید بیرون دیگه اعصابم رو خط خطی کردین همه تون. حتما باید بیان مدرک فرو کنن تو حلقومتون که احترام قائل شید واسه بقیه؟

مگه پزشکی آدم می سازه از یه مشت گل؟ نکنید این کارو. 


از الآنم بگم، مثلا من خودم واقعا به رشته های پی اچ دی خیلی بیشتر علاقه دارم. ناموسا باز موقع تخصّص گرفتن نشه مثل سال کنکور دوباره من بخوام این بحثو داشته باشم با اطرافیانم که تخصّص مغز و قلب و پوست و نمی دونم اورو و نفرو و رادیو سگش می ارزه به پی اچ دی ژنتیک و تغذیه و فیزیو و میکروب؟

آقا من شاید دلم بخواد برم پی اچ دی ژنتیک بگیرم،

شاید دلم بخواد برم پی اچ دی پزشکی فضایی بگیرم که احتمالا تو ایران /نداریم؟/ و خودمم نمی دونم چیه هنوز،

اصلا شاید بخوام برم متخصّص فیزیو شم،

شاید متخصّص این جک و جونورا انگل و قارچ و ویروس بشم،

و شایدم دلم خواست و رفتم متخصّص یه رشته ی روتین که بای دیفالت مردم می دونن طرف دکتره و پریستیژ می آره براش، مثل قلب و مغز و اطفال و رادیو و  فلان و بهمان بشم.

شایدم اصلا دلم نخواست تخصّص بگیرم، نشستم غاز چروندم با مدرک پزشک عمومی م، :دی


دیگه بدونید دیگه، در هر حالتی من دکتره رو هستم...می شم یعنی، بعدا روانی م نکنید مثل این استاد امروز. اطّلاعاتو بکشید بالا به جاش. یا اطّلاعات رو نمی کشید بالا، سطح تفکّر رو که می شه درست کرد نمی شه؟ همه رو یک دست ببینید. 


کارشناسی ام قبول می شدم باید برام احترام قائل می شدین،

مهندسی کامپیوتر هم می رفتم باید بهم احترام می ذاشتین،

کنکور هنر هم می دادم و حتّی می رفتم مرمّت آثار باستانی می خوندم هم باز همینی که الآن هستم می بودم،

و اصلا تا هزار سال پشت کنکورم می موندم، باز آدم می بودم و لیاقت اینکه باهام در حد یه پزشک برخورد بشه رو می داشتم،

حتّی چرا دروغ من زمانی  به شدّت دلم می خواست فروشنده ی فروشگاه لباس بشم. لباس تا بزنم بذارم رو قفسه، سایز لباس بدم دست مردم و این جور کارا. اونم می شدم باید بهم احترام می ذاشتین.

و باغبونی هم دوست داشتم.

و نویسندگی.

و گدایی.

و رفتگری.

و خرّاطی.

و مرده شوری.

و قبر کنی.

و حمّالی.


کلا شما احترامتون رو بذارید، چی کار به مدرک طرف دارید؟


# ببین اینو به خودتم می گم کیلگ. من خیلی سعی کردم این فرهنگ مسخره رو از دور و برم نگیرم، ولی باز یه نفر که می آد بهم می گه من پزشکم یا مهندسم (تو این مورد خیلی بیشتر) ته ته ته ته ته دلم یکم طرز برخوردم عوض می شه. خیلی کم. احتمالا قابل سنس واسه فرد بیرونی نیست چون خب به شدّت مهارش می کنم، ولی دیدگاه درونی م دستخوش تغییر می شه اپسیلون قدر. همینم قشنگ می کُشم تو وجودم تا چند سال دیگه. یکم زمان بگذره فقط. آبدیده می شم. چون همه آدمن. ول انی وی دتس ایت...

نظرات 5 + ارسال نظر
لوییزا چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 13:11

بخاطر جایگاه و وضعیتی که داشتم همیشه مسخره م کردن و نادیده گرفتنم. من یادمه که مدیر مدرسمون باهام مثل یه حشره موذی رفتار میکرد فقط بخاطر اینکه بچه پولدار نبودم پدرم ادم مهمی نبود و معمولی بودیم
از همون موقع جایگاه ادما و پست و مقامشون برام بی ارزش ترین چیزهای دنیا شد. من به ادما بخاطر دکتر بودن مدیر بودن رییس جمهور بودن و کوفت بودنشون احترام نمیذارم. رفتارم با اونا رابطه مستقیم با شخصیت و شعورشون داره
کیلگ حتا قبلنا که نمیدونستم چی میخونی و میخوای چی بشی دوست داشتم. بی ریا بودنت و شخصیتت باعثش شد

لطف داری به من بزرگوار،
ولی رایتش من هر چی که باشم، بی ریا نیستم. نگو دیگه جایی، بد می شه.
اینجا ریا کار ترین فرد دنیا می نویسد.

کاش اوّل همه بای دیفالت یه دور تو یه خانواده با سطح معمولی به دنیا بیان تا یاد بگیرند باید چه طور رفتار کنند.

دریا چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 13:55 http://eng-life.blogsky.com

کیلگ کلا تف تو این مملکت

تو این مملکت کاری پزشکی ندارن
کارشون اینه پووول داری یا ن؟؟؟
چرا با پزشکا خوبن؟ چون فک میکنن طرف میلیاردره

حالام اگه با حمالی میلیاردر میشدی، تمام دبیرستانیا عاشق این بودن بودن حمال باشن
اون یکی میگفت وااای من از زور زدن خوشم میاد
اون میگفت من حمالارو.ک میبینم دست و پام شل میشه


ببین توی این مملکت چیزی ک حرف اولو میزنه پوووله
حالا میخواد با اختلاس بدست بیاد میخواد با پزشکی میخواد با حمالی
با هرچی ک باشه اگه پولدار باشی همه نگات میکنن

حرفت متین و درست،
ولی فکر کنم منظور من سوء برداشت شده. من اصلا بحث پول مطرح نبود تو نوشته م و به بحث پول باید توی یه پست جداگانه ای پرداخت.

ببین کسی که خودش دکتره به قدر کافی پول داره خب؟ ولی باز حتّی تو قشر خود دکتر ها، یک نفر بیاد بهشون بگه سلام منم دکترم من مهندسم براش تره خورد می کنن و تحویلش می گیرند احترام می گذارند بهش و هرچی... در صورتی که یکی بیاد بگه من سپورم دست پایین می گیرندش، انگار که آدم نباشه. اینجا بحث پول مطرح نیست راستش.

بحث بحث شان و منزلت و احترامیه که باید تو اجتماع گذاشته بشه و اینو با شغل میکس می کنن عموما.

چرا باید لفظ کارگر رو از دهن یه فرد تحصیل کرده با حقارت بشنوم من؟ این اذیتم می کنه. خیلی شنیدم ها. می گن بی خیال طرف کارگره.

لیمو چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 14:43

خوشحالم این مورد اصلا برام ملاک نیست...اره چندسال پیش برام مهم بود ولی اینقدر رفتارهای متناقض دیدم که شدم این!
فقط انسانیت و دیگر هیچ!
و متاسفانه فقط هم تو مملکت کوفتی خودمون این شکلیه

اعتراف میکنم که با دیدن یکی از تخصصها "واسه خودم"چشمام قلبی شد :-) اصن ذوق کردم دیدمش,از هموناست که ادم حسابش نمیکنن:-D

همین جوری هم بمون. و ته ته ته ته دلت هم.
تو مملکت های خارج از ایران هم اینجوری هست ولی خیلی کمتر حس می شه این طور که من داخل فیلم هاشون حس می کنم.

و چشمات همیشه قلبی شکل لیمو شیرین. ؛)

ida چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 15:56

واسه ی قبر کن،خراط،رفتگر و... احترام قائل هستم اما برای گدا ها نه..
بنظرت چیکار میکنن که باید بهشون احترام گذاشته؟!اصلا کار خوبی هم نیست که اینا رو هم ردیف با اون شغلایی که اسم بردی بکنی.بنظرم حتی ب اونا یه جورایی توهین میشه؛چرا که اونا نون بازوی خودشون رو میخورن اما گداها....

خیلی حرف منو اون طور که خواستم و به اون عمقی که خواستم برداشت نکردین خیلی هاتون. بد نوشتم احتمالا...
ببین من حرفم اینه،
می گم توی نوعی اصلا حتّی نباید دغدغه ت این باشه که طرف شغلش چیه که بعد بخوای با معیار هات بسنجی که آیا قابل احترام هست یا نه. گداست؟ اکی باشه. تو می تونی اگه گدا بودن مطابق معیار هات نیست، هیچ وقت گدا نشی خودت... ولی چرا به خاطر مسیر زندگی ای که خود اون فرد انتخاب کرده بهش احترام نمی ذاری؟
طرف شرایطش این طور رقم خورده هرچی بوده. چرا باید دست پایین باهاش برخورد کرد؟ این... بحثم اینه. به عنوان یک انسان باید بهش احترام گذاشت... آدم ها وزنه ی ترازو نیستن که بهشون وزن بدیم و باهاش سبک سنگین کنیم. هر وجودی قابل احترامه. همین.

و تهش می دونم موفّق نمی شم درست منتقل کنم مقصودم رو...

و سوء برداشت نشه لفظ گدا مثاله صرفا، به خودت نگیری یهو چشمش کور شه. ؛)

شن های ساحل چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 19:18

موضوع عنوان شغلی نیست کیلگ موضوع اون رقم داخل حساب بانکیته واقعا تو دیپلمم باشی دو تا شرکت داشته باشی و یه مقدارزیادی پول بیشتر از یه دکتر حتی احترام داری و چرا احترام میزارن؟راستش بگم فکر می کنن می تونن به طرف نزدیک بشن یا در اینده سودی براشون داشت باشه حالا یا مالی یا خدماتی یا حتی یادگیری که معمولا یادگیری نیست چون کسی بخواد یادبگیر میر چند تا کتاب اقتصادی میخون نه اینکه سعی کن از پول یه نفر دیگه استفاده کن.و اینکه قشر سرمایه دارو سرماین گذار مثل زمین دار ها و املاک دارها و تجار و شرکت دارهارو بزاریم کنار پزشک های درامد بالاتری نسبت به قشر کارمند دارن چرا چون جز دسته خود اشتغالی حساب میشن می تونن مستقل باشن مثلا مطب داشته باشن و درامد خوبی داشته باشن برخلاف سایر خوداشتغالی ها مثل مغازه دارها مالیات زیادی هم نمی دم کسب و کارشون هم وابسته به دولت نیست.توی خارج هر پزشکی 60 درصد درامدش مالیاته ولی هنوز توی ایران انجام نشده.
پول خوبه کیلگ خیلی خوبه واقعا حلال مشکلات دست کم 80 درصدشون ولی ادم می تون پولدار باشه و عقده ای نباشه می تونی خیلی پول در بیاری و یه ماشین و خونه ساده داشته باشی می تونی پایه مالیت قوی کنی نود درصد سرمایه دارهای خیلی بزرگ دنیا همین کار کردن زندگی نرمال و خوب و پر تلاش و پشتوانه مالیشون قوی کردن...یه مشکل اساسی که نسل جدید دارن اینکه فقط دوست دارن به هر قیمتی مثلا ماشین اخرین سیستمشون بکنن توی چشم و چال همدیگه یا گوشی 12 میلیونی بخرن بعد نگاه میکنی چقدر قسط و قرض و چقدر شیفت و اعصاب خراب این ادما احمقن و خیلی فقیر اگه همین پول دو تا خونه خریده بود 4 ساله هم کل سرمایه اش بر میگشت هم از اون به بعد سود میکرد.میگم تو خیلی خوش شانسی این موضوع هارو الان میفهمی من پدرم دراومد تا یکم اقتصاد یاد بگیرم پدرو مادرم هم از اون دسته ای نبودا که بهم یاد بدن چقدر گیج زدم تا فهمیدم...بعد من خیلی خوشحال شدم گفتی شاید تجهیزات یا لوازم پزشکی بسازین بفروشین ایدت عالی بود فقط باید اعتماد بنفست جمع کنی به راه هاش فکر کنی

نچ نچ نچ.
متوجه نشدی نشدی نشدی.
حرفات همه ش درست.
من موضوع بحثم این نبود.
الآن نیگا همین استاد چه نیازی داشت بیاد به ما بگه بدانید و آگاه باشید من دکترم؟ برای اینکه ثابت کنه پولداره؟ نه. احترام می خواد. شان اجتماعی می خواد. پذیرفته شدن می خواد.

شاید زمانی این طور بوده ک پول شان اجتماعی می آورده و از قضا تو همون زمان دکتر ها پول زیادی در می آودند پس شان اجتماعی شون رفته بالا.
ولی الآن دیگه اینجور نیست راستش. الآن شان اجتماعی رفته بیشتر سمت دانش. هر کی دانشش بیشتره، احترامش بیشتره.
در جواب کامنت دریا نوشتم ک حقیقتش من با همینشم موافق نیستم. اذیتم می کنه ریز ریز رفتار هایی که به چشمم می آد. یک جامعه ی کاملا برابر و یکسان در پستوی ذهنم دارم...

و اینکه واقعا دارم بش فکر می کنم. به تجارت اختراعی خودم. منتها اون دوست خرم رو باهاش صحبت کردم جا زد. الآن باز تنها شدم... نمی دونم تنهایی می تونم کاری از پیش ببرم یا نه. خیلی دوست دارم تجارت خودم رو راه بندازم. و این قدر ایده دارم این قدر دارم که نگو. فقط اینکه چون تنهام، انگیزه ای ندارم. یعنی دلسردم خوب. چی بگم. حس می کنم باید گروه خودم رو داشته باشم که ندارم. از طرف خانواده هم عمرا حمایت نمی شم. اممم. حوصله ی کار کردن هم ندارم که پول دستم بیاد باهاش ایده هامو عملی کنم. و خیلی از هیچی اطّلاع ندارم. یه گروه اطّلاعاتی می خوام که مثلا بهم بگن فلان کار رو اینجوری می شه پیاده سازی کرد. مشکلاتم اینان. یه گروه جوان پر انرژی می خوام که ترس از ریسک کردن نداشته باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد