Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

خونه ی خاله کدوم وره؟

   همون وری که اینترنت نداره! 0-0

آدم  می ره مهمونی تازه نطق پست گذاشتنش وا می شه... بعد اون وقت اینترنت نداشته باشی.

حیف اون ایده های من که قراره این چند روز تلف شن و تو سیم وای فای نداشته گیر کنن. :-"

دیگه واقعا باید یه فکری به حال اینترنت همراه بکنم اینگار.


ولی خودمونیما، چند روز بدون مادر، پدر و ایزوفاگوس خر. واقعا که محشره. تا قدر منو بدونن.


هر چه که بودی، هر چه که بودم،

بی هوا رفتم که رفتم.

:دی


نظرات 7 + ارسال نظر
نارنجی سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 19:58

ایزوفاگوس خر
اینش رو خیلی دوست داشتم
اصلا همزاد پنداری عجیبی داشتم واسه این دو کلمه

بلی بلی، کاملا مشخصه که ما دو تا تو خیلی از مسائل خانوادگی تو یه زمین توپ می زنیم.
تو فقط یکم بیشتر و با لحن متفاوت جالب تر تعریفشون می کنی، محوریت همونه. :))))

شن های ساحل سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 20:13

خوش بگذر بهت:)

:{

سالادفصل سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 20:21

ببینیم تا کی میتونی دل تنگ داداشت نشی.

ها ها.
آقا تو چرا صنف هواداری از ایزوفاگوس راه انداختی؟
به جان خودم پدر در آورده این عواقب کارهای خودشه.
من خوب پنهان می کنم احساساتم رو بروز ندادم هنوز هیچی. بخوام تا ابد هم می تونم بروز ندم. :)))
ولی فکر کنم دیگه وقتشه کم کم از میزان نادیده گرفته شدنش کم کنم همین روزا. باید به قدر کافی تنبیه شده باشه دیگه تا الآن.
احمق خر با این کاراش. وقتی به من نیاز پیدا می کنه تازه می فهمه وجود دارم.

بلاگری که... سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 23:03

یادمه دوره خوابگاه به خاطر دوری از خونه و خونواده به جنون رسیده بودیدور باشی ازشون دلتنگشون میشی.من بدبخت هم قراره برم خوابگاه از فکرش دارم روانی میشم با اینکه برعکس تو آدم اجتماعی ای هستم
در هر حال خونه خاله خوش بگذره

آره می دونم.
من واقعا وابستگی م خیلی زیاده به همه چی. حتّی واسه پوست کیک تو سطل آشغال هم احساس قائلم. نقطه ی ضعف باشه شاید حتّی این.

آدما که دیگه جای خود دارن. بعد تازه آدمایی که همیشه تو دست و پام هستن که خیلی جای خود دارن. یعنی همه تنفّرات و دعوا ها هست به جای خود، ولی واقعا درد دلتنگی یه چیز دیگه س.
یه درد دیگه ایه...
یه جنس دیگه ایه...

رها چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 14:46

چه دل پری! خوش بگذره

ولی پر بودنش خیلی بهتر از خالی بودنشه ها. :)))
یه زمانایی هم ته دلم خالی بود. خالی. دیگه نمی خوام برگردم بهش. دوست ندارم.

kilgh چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 14:57

آی پی اینجا رم یادگاری داشته باشم.
:{
امضا از لونه ی بابابرقی.
حیف که از لاگ گرفتن هاشون می ترسم وگرنه... الآن واسه هزار تا وبلاگ کامنت مفت می دادم. :-"

DONE...!

سالاد فصل شنبه 11 شهریور 1396 ساعت 02:47

نمیدونم چرا ازش خوشم میاد...حس میکنم یه ته تغاری لوس و تا حدودی موذیه:))
دیدی گفتم دلت برای اون خر(ببخشید)تنگ میشه

ته تغاری ها که همیشه لوسن ولی موذی نیست حیوونکی. خیلی ساده تر و بی شیله پیله تر از من یکی ه حداقل.

و بله. من دل تنگ زاده شدم... چیز جدیدی نیس. حتّی واسه خر ها هم دلم تنگ می شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد