Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

بی رحمانه

   خب. این خیلی بی رحمانه س که دقیقا از همون روزی که اومدم اینجا و ابراز رهایی و اینا کردم کاسه ی چشمام دارن از تو سرم می زنن بیرون و انگاری تو عمق این کاسه یه آتیشی چیزی روشن کرده باشن که از داخل قراره مغزم رو بخوره... فکر کنم آه دوستای کنکوری م که اینجا رو می خونن منو گرفته. :))

   غلط کردم! چشمام رو می خوام انصافا. بدون چشم به هیچ کدوم از اون مواردی که خیلی خیال پردازانه براتون نوشتم نمی تونم بپردازم. دقت کنین هیچ کدوم. و البته الآن دارم فکر می کنم که این چه قدر بده که ما از شش تا حسمون این قدر وابسته به این بینایی ه هستیم... من فقط می تونم ژلوفن بخورم و ببینم خوب نمی شم و بخوابم به هوای این که از خستگی ه و خسته تر و با درد بیشتر بیدارشم ببینم بازم دارم از چشم درد می میرم و حتی قدم بزنم و چشمام به سمت مغزم تیر بکشه. عینک هم نمی تونم بزنم حتی. چون دردم ده برابر می شه. پس از فاصله ی بیست سانتی به اون ور رو نمی تونم ببینم. حتی الآن نمی تونم ببینم اینا رو دارم درست تایپ می کنم یا نه! :|

مسخره. نکنه تومور مغزی گرفتم؟ :|

مردمک هام هم گشاد شدن به اندازه ی کل عنبیه ی چشمم. یکم ترسناک به نظر می آد از نزدیک. یه گشادی خیلی گنده وسط چشمم. هیولای چشم گشاد... دقیقا همون فاکتوری که وقتی می خوان طرف رو چک کنن ببینن زنده س یا مرده استفاده می کنن. به قول مادر متریاز دو طرفه ی مردمک چشم.

هوووف. من نمی خوام بمیرم. :))) چشمای عزیزم خوب شین لطفا پدر منو در آوردین لامصبا.

باحالش اینه که تا حالا اینو تجربه نکرده بودم. سر درد نیست به هیچ وجه. پشت کاسه ی چشم درده. توتیا و اینا اگه دارین ممنون می شم. :|

جدا هووووف.

نظرات 3 + ارسال نظر
شن های ساحل سه‌شنبه 15 تیر 1395 ساعت 00:23

احمق بلند شو برو چشم پزشکی زودتر ...چشم اصلا شوخی بردار نیست فکر کنی ولش کن خودش خوب میشه ..ممکن عفونت باشه مثلا دست الود بهش زدباشی یا حتی حساسیت هم می تونی باعث خشکی سطح چشم و اسیب به قرنیه بشه...ببینم تازگی ها از جای صنعتی که رد نشدی ؟مثلا یه جا رد شد باشی در حال جوشکاری بودن تو رد شدی یا بهش نگاه کردی؟هم فیومش خطرناک هم شدت نورش...یا ترشکاری یا نجاری یا رنگرزی؟....برو دکتر یالا...اگه نگران اینی که کسی باهات نیاد دکتر خودت برو ..نمی دونم کجای تهرانی ولی یه مرکز چشم سمت ونک هست بین جهان کودک و ونک ....فقط پشتگوش ننداز چشم خطرناک

تایید شده در بیست و شیش شهریور نود وشیش.
خوب شدم بعد دو سه روز خود به خود. اگه جدی بود که مامان جان ولم نمی کرد. یه نگاه انداخت گفت اکی ولش کن خوب می شی از چشمات زیاد کار کشیدی این چند روز.

شن های ساحل چهارشنبه 16 تیر 1395 ساعت 01:17

گیلک بهتری؟بهتر شدی بیا بگو.....

هیچی دیگه. ما رو کندن بردن ولایت که نتونیم با هیچ چیز دیدنی ای اعم از کامپیوتر، تلویزیون و ایکس باکس و امثالهم ارتباطی داشته باشیم.
الآن که خیلی خوبم. بعدش باید ببینم چی می شه دوباره.
راستی مرسی که از خودم نگران تر بود این کامنتا! :)

Bluish یکشنبه 20 تیر 1395 ساعت 14:27 http://bluish.blogsky.com

چه عجیب و جالب! ببخشید میگم جالب ولی خب واقعا جالب بود! مخصوصا مردمک چشمت!
حالا جدای از شوخی، امیدوارم بهتر شه، ینی امیدوارم کاملا دردت خوب شه کیلگ

تایید شده در بیست و شیش شهریور نود وشیش.
و از طرف کیلگ گذشته ها...
مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد