Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

شیش ساله دارم اشتباه می گیرم؟!

زنگ زدم خونه شون...

یه بچه کوچولویی تلفن رو بر میداره!


_سلام! منزل سلطانی؟

_ام... نه! اشتباه گرفتین!!!


{و گوشی رو تق می کوبونه رو هم...}


یه بار دیگه زنگ زدم با فکر این که احتمالا خط رو خط شده و اینا...


_سلام! منزل سلطانی؟

و دوباره پسرک می گه:


_نه! گفتم که اشتباه گرفتین!


{و شدید تر از دفعه ی قبل گوشی رو می کوبونه!!!}


و من مات و مبهوت که اینا کی خونه شون رو عوض کردن؟! اصلا چرا به من کسی چیزی نگفت؟

و در حال بیرون کشیدن لاشه ی دفتر تلفن از اتاق ضروریات... به امید اینکه شماره رو کلن اشتباه سیو کرده باشم رو گوشیا!

{ می تونید بفهمید که من با وجودی که بار ها از همین شماره تلفن استفاده کردم، باز هم به خودم شک دارم ...}


یهو می بینم یه نفر داره زنگ می زنه! :)))

می بینم بععععععععععله! همون جایی بود که اشتباه گرفتم :)))


_سلام!

_سلام! من که اشتباه گرفته بودم؟ :))))

_اه ببخشید! داداشم بود...

بهش گفته بودم اگه پشتیبان قلم چی زنگ زد می گی اشتباه گرفتین!!!


و هر دوتامون برای دقیقه ای (بدون فکر کردن به کنکوووور) از ته دل می خندیم...


+خندیدن خیلی ساده ست! حتی برای کنکوری هایی که همه از دم از پشتیبان های قلم چی فراری هستن.


قانون شماره ی صفر کنکوری ها: همه ی کنکوری ها چه زرنگ چه تنبل، چه دختر چه پسر، چه سمپادی چه غیر سمپادی... از پشتیبان های قلم چی فراری هستن!

کاظم یه فکری به حالش بکن؛

هیشکی حال نمی کنه با پشتیبانات!



نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 فروردین 1394 ساعت 20:36 http://algorithmic.blog.ir/

خیلی خوب بود! 3>

heewa جمعه 21 فروردین 1394 ساعت 19:45

ینی این جمله ت جمله نبود که، در و گوهر بود!

من که نگرفتم منظورت رو. تعریف بود؟ یا تخریب؟!
و از اون جایی که بنده کاملا مثبت نگرم به چشم تعریف نگاهش می کنم.
اینقد حال میکنم با بازدید کننده های گم نام بدون آدرس :)))

فائـــــــزه شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 01:28

خیلی باحال بود:)))))

راسی اونجا که گفتی با بازدید کننده های گم نام بدون آدرس حال میکنی...صرفا تیکه بود دیگه؟؟!نه؟؟

راسی یه سوال دیگه
البته اگه نگی چه دختر فضولی!
چرا استامینوفن کدئین رو از لینکات پاک کردی؟؟
محض کنجکاوی بود فقطا!
مختاری که کنجکاویمو رفع نکنی:))

به عمرم فکر نمی کردم توانایی ش رو داشته باشم که تیکه بندازم، ولی این طور که تو کشف کردی باید بگم که بله، تیکه می نماید. :))
آخه جدا اگه از خواننده های بی نام و نشون خوشم می اومد که زیر هر کامنت بی اسمی، به یه نحوی نمی پرسیدم تو کی هستی؟ خیلی اعصابم داغون می شه از خواننده هایی که نمی شناسم. یعنی همه ش حس می کنم یکی از آشنا ها پیدام کرده. حالا هرچند طرف می تونه آشنا باشه و خیلی راحت با یه هندل جعلی وانمود کنه، ولی صرفا این که اسم و آدرس وبلاگ داشته باشن کامنت هام اطمینان خاطر بیشتری بهم می ده. و اینکه کلا استرس مزخرفیه، نکنین این کارو با من. :)))

کلا مجازی بپرسی، فضولم بهت نمی گیم... صرفا اگه خواستیم خیلی ساده واست می نویسیم که دوست نداریم جواب بدیم.
اینم که پرسیدی هیچ چیز خاصّی نبود و صرفا داشتم لینک هام رو مرتب می کردم. اون آدرس استامینوفن هم خیلی وقت بود منسوخ شده بود برای همین از آسون ترین شروع کردم زدم پاکش کردم بعد یهو وسطش یه مشکلی پیش اومد مجبور شدم از پای سیستم برم و وقت نکردم بقیه رو سر و سامون بدم.:)))
ولی خب راستش خیلی زیر پوستی وقتی داشتم همچین کاری می کردم یه لحظه به این فکر کردم الآن اگه یکی بفهمه فقط این یه لینک رو پاک کردم چی؟ بعدش با خودم گفتم نه بابا کی حواسش به لینکای منه اون گوشه. :)))
یعنی یک درصد هم فکرش رو نمی کردم تا این حد دقیق. به شخصه مورد داشتم طرف زده قالب وبلاگش رو عوض کرده من نفهمیدم. انصافا خوش به حالتون که اینقد با دقّت اید.

فائــــــــزه شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 19:10

ایولا میگم بهت برا اونجایی که گفتی اگه نخواسم جواب بدم میگم دوست ندارم جواب بدم:))
اینقد خوشم میاد از این شخصیتااا:))

اونقدرام دقیق نیستم..شانسکی شد؛)
اومدم برم ارشیو ۹۴ یهو چشمم بهش خورد و از اونجایی که اسمش اخری بود خیلی معلوم بود
یعنی اگه اولی رو میحذفیدی نمیفمیدم:)
جوابتو حدس زده بودم ولی برا اطمینان پرسیدم.
یه خوبی ای که داری اینه که تو نوشتنت همه چی رو رعایت میکنی:)...مثلا مد الان..یا تشدید خاصی:)
نقطه هارو هم که قبلا اشاره کرده بودم...شایدم نکردم نمیدونم!ولی یه چیزایی توذهنم هست..شاید تو ذهنم تحسینت کردم.
کلا خیلی خوبه... به ذوق می آییم:))

خب متاسفانه همه خوششون نمی آد، دنیا خوشگل تر می شد اگه بقیه هم دیدگاهت رو داشتن. واستون نوشتم دیگه، یه بار رو بابام اجرا کردم این اخلاقم رو، داغ کرد بعد دعوامون شد تا دو هفته حرف نزدیم بعدش هم با سلام صلوات مامانم مجبور شدیم هم دیگه رو تحمّل کنیم هم چنان. وگرنه قشنگ هم اون منو حذف کرده بود هم من دورش یه خط قرمز گنده کشیده بودم. :))
نقطه ها رو یادم نمی آد درست چی رو می گی و نمی فهمم، ولی آره بقیه شون رو می پذیرم. :))
اتفاقا یه پست داشتم می نوشتم واسه بیست سالگی م، واسم جالبه که چه جوری تله پاتی کردی باهام. چون اون تو هم خودم کلی درباره ی همین تشدید ها و علایم نگارشی و کلا عادت نوشتنم، نظر دادم. حالا آپلودش که کنم وقتی تموم شد، اگه خوندیش می فهمی چی می گم. :))
+ما هم به ذوق می آییم از وجود خواننده ی پا بر جایی چون شما. :{

فائــــــــزه یکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت 01:38

یوهاهاها..عای عم جادوگر:)))
حس میکنم:))))
مثلا میتونم حس کنم امروز روز نسبتا خوبی داشتی:)
میتونم حس کنم الان بیداری:)
اوووم دیگه چی؟؟
دیگه هیچی فعلا:)))
بی صبرانه منتظر پست ۲۰ سالگیت هستم:)
چند اسفندی؟؟

به ذوق آ..به ذوق آمدنت قشنگ است

فائــــــــزه یکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت 01:46

نقطه رو یادم رفت بگم...اخر همه ی جمله هات نقطه میزاری:))

مهرزاد پنج‌شنبه 12 اردیبهشت 1398 ساعت 22:42

لعنتی چرا اولین لینکی که پاک کردی لینک من بوده؟؟؟هااااان؟واقعا بعد دو سال الان بهم بر خورد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد