Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

خجالت نمی کشی؟

یکی از کشفیاتی که کردم تو هفته ی پیش،

این هست که هر چه قدر مخاطب شما از دستتون عصبانی تر باشه، موقع گفتن جمله ی تحقیری "خجالت نمی کشی فلان قدر سالته!" بیشتر از نظر ریاضوی حد می گیره به سمت بی نهایت.


الآن که بهش فکر می کنم خنده م می گیره.

وسط دعوای اون روز صبح برگشت بهم گفت : "خجالت نمی کشی؟ بیست و پنج سالته!"

تو جمله ی بعدیش گفت:" از یه آدم بیست و سه چهار ساله همچین انتظاری نمی ره کیلگ."

و اینجوری جمش کرد:" برو ببین کدوم بچه ی بیست دو ساله ای شبیه تو رفتار می کنه!"


و بعدش هم دیگه جمله های تکراری... من اندازه ی تو بودم فلان... قدیما بچه ها اندازه ی تو بودن بیسار... 

تهش هم راضی نشد من از همه ی اینا کوچیک ترم.


فقط یک دلگیری ای که الآن حس می کنم، وقتی بیست سالم بود زیاد کسی سنم رو نزد تو سرم. در مورد هفده سالگی هم همین حس رو دارم. و نوزده سالگی. چقد نامردید باید اون موقع ها هم می زدید تو سرم که من الآن حس نکنم غریبه ام با عدد های جدید. خب انصاف نبود وقتی نوزده سالمه بیست و دو رو بزنید تو سرم. الآن ببینید همه ش رو حیف و میل کردید.

نظرات 1 + ارسال نظر
Reza شنبه 31 شهریور 1397 ساعت 09:48 http://rezacplus.blogsky.com

هاها چه جالب
ولی بالاخره به این اعداد عادت میکنی
از بزرگترت بشنو

ای بابا شوما هم که باز داری به همون شیوه دامن می زنی. :)))

چیه این سن و سال اصلا. بریزید دور این جو مسمومی که تحت سن و سال به اطرافیان القا می کنید.

فکر نمی کنم عادت کنم راستش. کافی نبود تا الآن؟
ولی احتمالش هست... شاید برسم به زمانی که شصت و چهار با شصت و پنج فرقی نداشته باشه برام و چون دیگه جوان هم نیستم، همه ش در یک حد بی مزه باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد