Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

گاو

از تاسوعا عاشورای امسال که بخواهیم بنویسیم،

خب تا به اینجای کار، بنده برای امام حسین و یارانش گریه نکردم،

ولی برای گاوی که سرش رو تو هیئت امام حسین بریدند چرا.

و خوبیش اینه کسی کاریت نداره‌ و فکر می کنن داری برای امام حسین گریه می کنی. 

و تازه اینا رو با شرایطی می نویسم که هیچی از مراسم اعدام گاو رو ندیدم. رسما هیچیش رو ندیدم. هیچیش ها. صرفا لحظه ای که از توی وانت داشتن گاو رو می کشیدن بیرون دیدمش که زانو هاشو زده بود زمین و بیرون نمی اومد. تمام مدتی که داشتن آماده ش می کردن و سرش رو داشتن می بریدند، برگشته بودم و اشک می ریختم و دلم می خواست یه کاری کنم ولی هیچ کاری از دستم بر نمی اومد.

حس می کردم روح خودم داخل بدن اون گاو هست.

مردم؟ هیچی صرفا حلقه زده بودن و فیلم می گرفتند.

و حتی شنیدم یکی ازین بچه کوچولوهای هیئت فریاد می کرد که: بیایید ببینید دارن گاوو سر می بُرند!


در اون لحظه سرتا پای بدنم خشم و غم بود،

و از همه ی آدمیزاد های جهان و بیشتر از همه از خودم، متنفر بودم،

چون به خودم می گفتم اینا اینجوری اند، تو چرا کاری نمی کنی؟ و همین ناتوانیه بیشتر داغونم می کرد.

می رفتم چی کار می کردم؟ می نشستم کنار گاو می گفتم توروخدا سرشو نبرید؟

یا جلو اون همه آدم سینه علم می کردم که گاو رو بخوایید سر ببرید از رو جنازه ی من باید رد شید؟


و تهش تنها کاری که از دستم بر می اومد رو انجام دادم:

آرزو کردم.

آرزو کردم به سرمون بیاد.

از ته دلم آرزو کردم.

به سر همه مون بیاد این رفتاری که با حیوانات می کنیم. 

بگیرن سر همه تون رو جلو هم دیگه ببرند تا شاید یه ذره درک کنید حسش رو. راستش حس نمی کنم مردمی که اون جا حلقه زده بودند نسبت به اون گاو برتری ای داشته باشند. با رعایت ادب، عرض می کنم جفت پا ریدم به اون ثوابی که از این راه داره نصیبمون می شه.

مردمی که این چنین اند، تو ذهن من کوچک ترین فرقی با گاوه ندارند و چه بگیرند یک آدم رو جلوم سر ببرند چه یک گاو رو واقعا (جدی می گم از ته دلم) هیچ فرقی برام نمی کنه. تو هر دو حالتش به یک اندازه اندوهگین می شم.


تا دو ساعت بعدش هم کمپلت حالت تهوع داشتم. 


فقط اینقد فاصله دارم با اینکه وگان شم. فقط اینقد. راستش اصلا واسم مهم نیست که گوشت نخورم. از چهارده سالگی که فکرش تو سرم بود هم مهم نبود. مغزی که من دارم، خوشبختانه یا بدبختانه آمیگدالش به شدت قویه، و این آپشن رو بهم می ده که رو هرچیزی که دلم بخواد پا بذارم و زیادم چیزی احساس نکنم. من حتی الآنشم طرف دار کباب و چه می دونم مرغ و فلان نیستم و غذاهای مورد علاقه م غذا های گیاهی اند کاملا.


اصلا همین که یه چیزی بخورم نمیرم کفایت می کنه برام. اگه تا الآنم وگان نشدم تقصیر مادرمه چون اون بار باهاش در میون گذاشتم و گفت غذات با خودته پس. و من نه پول دارم که غذای آماده بخرم نه وقت دارم خودم درست کنم و نه بلدم.


امروز ظهرم یارو گوسفند سر بریده رو تو هوا چرخوند و خورد به من و بعدش هم افتاد جلو پام.

از شوک روانی ای که بهم در لحظه وارد شد با دیدن سر نیمه بریده  ی گوسفند که بگذریم، لباسم خونی شد.

آدم از هر چی بدش می آد به سرش می آد.

مگه چند درصد احتمال داره وقتی داری رد می شی یهو از آسمون گوسفند سر بریده نازل شه رو سرت؟ من در همون حد خوش شانسم.

خیلی قوم تاتارید همه تون.


اینم نمی دونم شنیدید یا نه!

تو یه هیئتی گرفتن هفتاد و دو تا کبوتر رو به نیابت از هفتاد و دو تن یار امام حسین آتش زدند. 

انسانیت همینه. تو حلقوم همه تون.

چقد ثواب می کنید واقعا.


پ.ن. امروز میون این دسته ها که بودم، اتفاقی یه ایده به سرم زد. یک سال واسه عملی کردنش به خودم وقت دادم. راهش ناهمواره و سختی داره برام و احتمالا خیلی راسته ی کار من نیست. ولی اگه بشه، آره مطمئن باش چیز خفنی می شه. و ته دلم حس می کنم که می شه. یه چیز باحالی از توش در می آد. کاملا نو هست و امید دارم به عملی شدنش و حمایت شدنش. ذوق دارم واسه عملی کردنش حتی. حس درونی خودم به شدت خوبه نسبت به این ایده.  با خانواده در میون گذاشتم. نزدن زیرش. گفتند میل خودته... و میل من شدیدا مسیرش اینوریه. استارت پروژه رو از همین الآن زدم. تهش نتیجه شو بهتون میگم. در حد شد یا نشد. ولی کاش که بشه. قرار ما یک سال بعد همین موقع.

نظرات 6 + ارسال نظر
آیدا چهارشنبه 28 شهریور 1397 ساعت 17:59

جالبه که تمایل داری تو اینجور مراسمای عجیب شرکت کنی!
میگن این اتفاق،اتیش زدن کبوترا،برای سال نود و چاره!فکر کن اون موقع اصلا صداش در نیومد.
دیشب من این ویدئو رو دیدم و به معنی واقعی کلمه حالم از تشیع بهم میخوره.اونقدری که حس میکنم یه ذره فقط مونده تا بی دین شم!و این رو هم مدیون این تندروای مزخرف هستم.حالم ازشون بهم می خوره.کاش همشون بمیرن دنیا و اسلام از شرشون خلاص شه...که فقط باعث بدبختی و نکبتن...

مراسم عجیب؟ مثل پدرم حرف می زنی. مشکلش چیه؟ اینکه چندین و چند مورد توی این رسم ها وجود داره که از بیخ با اعتقادات من در تناقض هست دلیل نمی شه لذت شرکت در این گردهمایی های جذاب رو از خودم بگیرم. یک حرکت مردمی و گروهیه و وقتی شرکت می کنم انرژی می گیرم.

ویدیو رو ندیدم، صرفا مادرم تعریف کرد برام. این حرف تو رو هم بهش منتقل کردم و گفتم یکی از دوستام می گه مال سال نود و چهاره و تازه رو شده. خبر نداشت.

و آرزوی مرگم نکن واسه کسی هیچ وخ. قشنگ نیست. این جو من خوبم بقیه بدن که کامنتت القا کرد قشنگ نبود. تفکری که پشتش هست، نچ چنگی به دل نمی زنه. به جاش آرزوی یه دنیای آزاد رو تو ذهنت بپرور. جایی که هرکس زندگی خودشو می کنه و کسی به کسی کار نداره.

سارا چهارشنبه 28 شهریور 1397 ساعت 19:10 http://commaa.blogsky.com

واقعا کبوتر رو اتیش زدن؟! به چه نیتی؟؟؟ هر چی فکر کردم حتی یه دلیل برای اینکار پیدا نکردم و ربطش رو به محرم نفهمیدم:/
من هیچوقت لب به گوشت نزدم و هنوز زنده هستم و مثل ادمای گوشتخوار دارم زندگیمو میکنم شاید از اونها سالمتر هم باشم ولی کافیه ینفر بفهمه که گوشتخوار نیستی اونوقت یه لیست بلند بالا از مضرات گوشت نخوردن بهت میگن و تهشم با یه حالت مسخره ای میگن تپ چجور زنده ای!!! و اگه گیاهخوار شدی و کسی بهت گفت چجور بدون خوردن گوشت زنده ای میتونی بهش بگی همونطور که تو بدون مغز زنده ای منم بدون خوردن گوشت زنده م! ( اینو یبار به ینفر گفتم و هیچ جوابی نتونست بهم بده. خیلی حال داد گفتم باهات در میونش بذارم)

نیت رو از خودشون بپرس ولی تو دفاعیه شون اومدن گفتن که این کبوتر ها خودشون گیر افتاده بودن و ما همچین کاری نکردیم که آتش بزنیم. خیلی غمگین شدم.

عرض شود که‌ خیلی جالب شد. نمی دونستم...
چند تا سوال داریم خدمتتون: غذاتو چی کار می کنی سارا؟ چی می خوری؟ خودت آشپزی می کنی؟ با توجه به اینکه بقیه ی خانواده ت گوشت خوار هستن، همیشه یک غذای جدا برای خودت داری؟ تو مسافرت چی؟ وقتایی که با دوستات بیرون هستید چی؟ من الآن بلد نیستم غذا درست کنم چی کار کنم؟

حرف بقیه هم که پشیزی مهم نیست، تو خودت اگه به کاری که می کنی ایمان داشته باشی حقایق علمی رو هم نقض می کنی. اگه مغزت به این مطمئن باشه که با رژیم گیاهخواری داره سود می کنه، بدنت هم ازش طبعیت می کنه و فواید گوشت بخوره تو سر همونی که برای کشتن حیوانات حرص می زنه.
حتی اون روز با دوستان بحث می کردیم، یکی گفت تو مک دونالد قیمت سالاد گرون تر از ساندویچ هاست. این از بحث لاکچری بودن رژیم گیاه خواری.

منم برای بار دوم با مادرم عنوان کردم گفت حرف مفت نزن. خیلی اعصابم خورد می شه که به شوخی می گیره و حتی اظهار نظر هم نمی کنه.
من واقعا دوست دارم مسیر زندگی م ازین به بعدش این شکلی باشه ولی انگار جدی گرفته نمی شم و وقتشه خودم یه حرکتی بزنم.

و اتفاقا با افتخار بگو به همه. بذار بفهمن گوشتخوار نیستی. دلیلی برای هاید کردنش وجود نداره، یک انتخاب شخصیه و شاید بتونی بقیه رو هم راضی کنی که چرا این کار ارزشمند تر از معایب گیاه خواریه تو ذهنت.

شایان چهارشنبه 28 شهریور 1397 ساعت 20:11

گاو و بز و گوسفند زیاد سر بریدیم.‌بچه بودم لذت میبردم. جلب توجه می کرد و من تو اون سن جنده ی توجه.
یه بار یه گوساله کشتیم..کیلگ یه نگاه کرد دلم ریخت.
انگار داشت با چشاش میگفت چرا؟
حالا دیگه سعی میکنیم نکشیم ولی امروز از سر مجبوری یکی دیگه کشتیم. بزغاله بود البته. گناه هم داشت..خیلی بسیار هم گناه داشت. تعریف نمیکنم دلت نریزه

چه اضافه ی استعاری نابی کشف کردم ازین کامنت.
"جنده ی توجه."

و اینکه فکر کنم این گاو که توی پست نوشتم، همون گوساله بود. و منم دقیقا برق چشاشو دیدم.
این از سر مجبوری و اینا هم تو کتم نمی ره راستش. خیلی تو کتم نمی ره.
چقد حالم خراب می شه. حالم از این طبیعتی که تو وجودمونه به هم می خوره. این منطقی نبود. نمی دونم خدا چیش شده بود اون روزی که ما رو داشت خلق می کرد.
خدا گرفت به یه موجود به این درنده خویی و وقیحی، عقل و شعور داد. و این اشتباه بود. اشتباه ترین اشتباهات.

سارا پنج‌شنبه 19 مهر 1397 ساعت 01:56

داغون شدم اصلا:(
روزای اول کسی جدیم نمیگرفت مسخرم میکردن و گاها عمدا غذاهای گوشتی درست میکردن که مجبور بشم از زور گرسنگی بخورم. یعنی فکر میکردن جوگیر شدم و یمدت بگذره از سرم میپره
یکبارم کباب داشتیم مجبورم کردن یه تیکه جگر بخورم و وقتی دیدن بالا اوردم اونموقع باور کردن که نمیتونم به گوشت لب بزنم. الان دیگه خونه دوست و فامیل میرم لطف میکنن و تو غذاهاشون گوشت نمیریزن.
خب راستش من تمام مدت سر کارم و فرصتی برای غذا درست کردن ندارم وقتاییکه غذا گوشت باشه هرچیزی که گیرم بیاد میخورم یا اگه وقت داشته باشم سیب زمینی سرخ میکنم(اگه رژیمی میتونی ابپز کنی با سالاد و زیتون و خیار شور خوشمزه میشه) ما عادتمونه خانوادگی بیرون میریم کباب میبریم بعد بقیه کباب میخورن من برنج و گوجه کبابی. با دوستامم که میرم بیرون فرقی نداره اونا رژیم خودشونو دارن منم رژیم خودم. اینکه اونا گوشتخوارن دلیل نمیشه باهاشون بیرون نرم یا حتما چیزی بخورم که اونا میخورن.

کیلگ اگر قطعا میخوای انجامش بدی پس باید خودتو اماده کنی گاهی گرسنه بمونی یا به خوردن نیمرو و ساندویچ پنیر و این چیزا رضایت بدی. و وقتی خانواده ببینن قاطع هستی اونوقت با تصمیمت کنار میان و احتمالا در کنار غذاهای خودشون یه غذای گیاهی هم برای تو درست میکنن. اگه منتظری که دیگه هیچ غذای گوشتی تو خونتون پخته نشه و اینشکلی گیاهخوار بشی مطمئن باش اونروز هیچوقت نمیرسه. ببین منم بلد نیستم غذا درست کنم در حد سیب زمینی سرخ کردن و تازگیا ماکارونی درست کردن بلدم و با همینا کارم راه میفته.
خونمون بهت نزدیک بود از غذاهای خودم برات میاوردم ولی الان فقط میتونم اگر خواستی دستور چنتا غذای ساده رو بهت بدم که بتونی برای خودت درست کنی. میشه غذا رو زیاد درست کنی ناهار و شامت رو باهاش راه بندازی توی وقتت هم صرفه جویی میشه:)

چه خوب پس این اتفاق که با آدم لج می کنن و غذای کاملا گوشتی درست می کنن اتفاق کاملا رایجی هست. خیلی تجربه ش کردم اینجا. :)))
فکر می کردم فقط اینا روانی اند ولی گویا رایجه. دقیقا انگار دوست دارند بورم کنند و خیلی فکر می کنند جو گیر شدم. مسخره می شم، قربون صدقه رفته می شم حتی مبنی بر اینکه بخور وگرنه می میری و فلان.

البته من این جوری نیستم که نتونم لب به گوشت بزنم. طبق چیزایی که برام نوشتی تونستم نتیجه گیری کنم تنفر درونی ت از گوشت توی گیاه خوار شدنت کم تاثیر نبوده.
ولی من همه چیز خوارم و سلیقه ی غذایی م هم کاملا روتینه بدون محدودیت. یعنی هیچ غذایی نیست که بگم چندشم می شه و لب نخواهم زد. کلپچ حتی. با اونم مشکلی ندارم و با لذت زیادی تناولش می کنم. مثل تو تنفر درونی از گوشت ندارم و فکر نمی کنم به اندازه ی تو راحت باشم با این قضیه.
ولی این کار رو صرفا برای حمایت از حقوق حیوانات و محیط زیست می خوام انجام بدم.
مرسی بابت راهنمایی ها. ازشون استفاده خواهم کرد. فعلا در مرحله ی ذره ذره کم کردن گوشت خورده شده هستم. یعنی تصمیم دارم یهو قطعش نکنم. مثلا از توی خورشت دیگه گوشت ها رو بر نمی دارم.
یا مثلا دو روز پشت هم نهار و شام مرغ داشتیم و نخوردمش خیلی راحت. روز بعدش بردم مرغ هایی که سهمم بود رو تو یه صبح پاییزی شیر کردم با گربه های محل و چه قدر کیف کردم و البته کیف کردن.

کارم هم به سیب زمینی و اینا نمی کشه. می شینم گوجه خیار خورد می کنم سالاد می خورم. :)))) بعد یک سری سالاد های معجونی درست می کنم جدیدا اختراع خودمه. یعنی واسه این که حجمش زیاد شه، هر چی تو یخچال پیدا می کنم میریزم توش و تهش یه چیزی شبیه ماست و خیار می شه.
نان و پنیر و گردو هم بسیار دوست دارم.

مرسی بابت پیشنهاد به اشتراک گذاری غذا، چقد شما مهربون تشریف دارید خانم سارا. همین یه کامنت خودش برام کلی گنجینه ی اطلاعاتی بود دوست داشتم با یه گیاه خوار از نزدیک حرف بزنم و یه دید کلی دستم بیاد که حاصل شد.

بازم مرسی.

+ یک سری سوسیس های گیاهی هستن. تجربه و نظر؟
+ من حتی فرق سویا و گوشت چرخ کرده رو نمی فهمم. برای همین کاملا گول می خورم با سویا و خیلی راحت هست این پروژه ی کنار گذاشتن گوشت برام. گرسنگی هم نکشیدم تو این مدت فعلا...

سارا جمعه 20 مهر 1397 ساعت 21:38

اطرافیان من هم زیاد توی دلم رو خالی میکردن که به بیماری های ناجور مبتلا میشم یا میمیرم و فلان. ولی هیچ سندی وجود نداره که اثبات کنه گیاهخوارها ضعف سیستم ایمنی دارن و یا ضعیفن
نفرتم به گوشت از وقتیکه دبیرستانی بودم شروع شد. پایینتر خونمون یه قصابی بود که گوسفندا رو زنده میاورد و خودش زبح میکرد. چون خیلی ترسو بودم هیچوقت نگاه نمیکردم ولی یکبار اتفاقی دیدم چجور سر حیوون زبون بسته رو برید نمیتونستم از چیزیکه می بینم چشم بردارم و جون دادنش خیلی خیلی وحشتناک بود. اونشب گریه م گرفت و تا چند روز حالم بد بود. بعدش دیدم نمیتونم چیزی رو بخورم که حاصل زجر کشیدن یه موجود دیگس. بقیه بهم میخندن ولی در نظرم بریدن سر یه حیوون فرقی با بریدن سر یه ادم نداره اونا هم همونقدر درد میکشن که ما میکشیم
جدا از همه اینها. من یجا خوندم که کارخونه های صنایع گوشتی بزرگترین تولید کننده های گازهای گلخونه ای هستن و اسیب جدی به محیط زیست زده میشه و این خیلی وحشتناکه.
من از قبل هم تمایل زیادی به خوردن گوشت نداشتم و اذیت نشدم روشی که میخوای در پیش بگیری خیلی خوبه و حتما جواب میده.
توی سالادت کنجد و سیاه دانه بذاری خیلی خوشمزه میشه و اینکه نوش جان:))
+ سوسیس گیاهی امتحان نکردم منو یاد سوسیس های گوشتی میندازه و بهش هم اعتماد ندارم.اگه امتحانش کردی نظرت رو بهم بگو لطفا
+ سویا با گوشت چرخ کرده کاملا فرق میکنه. سویا تو گروه حبوبات قرار میگیره و جالبه که پروتئینش چند برابر گوشته:)
گرسنگی نکشیدنت مستدام. نظرم عوض شد کاشکی خونمون به هم نزدیک بود من از غذاهای ترکیبی شما استفاده میکردم. حین نوشتن این کامنت هم گرسنمه °_°
و اینکه خواهش میکنم، کاری نکردم. کیلگ امروز یه پیج خفن پیدا کردم یه چیزایی درست میکنه دهن ادم اب میفته و درست کردن غذاهاشم خیلی راحته. خواستی بگو برات بفرستمش

اعتقاده دیگه، این جنگ اعصاب همیشه بوده بین وگان ها و گوشت خوار ها. هر کدومم فرضیه ها و نظریه های خودشون رو دارن. ولی به نظرم هر کی راه خودشو بره راحت تریم. من الآن به این رسیدم که باید تو این مسیر باشم. پس هستم. هر وقت دوباره احساس کنم مسیرم او وریه می رم اون ور.
می دونم که سویا فرق می کنه، قطعا فرق می کنه. :))) منظورم اینه که من تو خورد و خوراک این قدر شوتم و دقت نمی کنم که اصلا حس نمی کنم سویا با گوشت چرخ کرده فرقی داشته باشن. هیچ وقت متوجه تفاوت مزه شون نشدم و از این نظر کارم خیلی راحته. چون سویا می خورم و فکر می کنم گوشت خوردم. فرقی نداره واسم.
گرسنگی هم کشیدم اتفاقا. :))) در مقابل کتلت اعتصاب کردم و دو روز با انگور و سالاد زنده موندم.
پیجه رو هم منشن کن اینجا هر وقت شد، حالا ما که بلد نیستیم و مواد لازم رو هم هیچ وقت نداریم تو خونه ولی نگاه می ندازم ببینم چیه.

پرتقال گندیده دوشنبه 7 آبان 1397 ساعت 21:21

خب نمیشه کسیو اجبار کرد واقعا. هرکسی کاری که در نظرش درست تره رو انجام میده و اگه یذره تردید داشته باشه میره تحقیق میکنه حالا یا ادامه میده یا نمیده
ببخشیییید. اشتباه متوجه شدم فکر کردم میگی فرق سویا با گوشت رو نمیدونی چه خنگیم من. گوشت چرخ کرده ریزتره و معمولا گوله گوله میشه تو غذا ولی سویا اینشکلی نیست.ولی باز اگه شکلشونو نتونستی تشخیص بدی غذا رو بو کنی کاملا متوجه میشی بوی گوشت واضحه. و بازم اگه تشخیص ندادی مزه کن اگه دیدی گوشته بعد میتونی تصمیم بگیری بخوری یا نخوری:)
I'm.vegetarian
ما هم هیچوقت همزمان همه مواد اولیه این غذاهارو نداریم و اونروزی داشتم مواد اولیه غذاییکه درست کرده بود رو میدیدم متوجه شدم که از همه اون مواد اولیه که اون باهاشون یه غذا رو درست کرده ما میتونیم سه چهار تا غذا درست کنیم خیلیم خوش و خرم
بعضیاشونم آسونه مواد اولیه خفن و گرون نمیخواد:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد