Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

صنعت نفتم که ملّی شد و

الآن دیگه حس می کنم باید انتخاب کنم که در آینده صفحه ی ویکی پدیامو که یه دانش آموز برای تحقیقاتش باز می کنه با چه نوع جمله بندی ای مواجه شه:


۱) وی در بیست سالگی با مشاهده ی مرگ یکی از دوستانش، به خود آمد و این اتّفاق نقطه ی عطفی بود برای آغاز اوجش. او معتقد بود که بالاخره توانسته زندگی اش را زندگی کند و پس از مدّت ها غول بزرگی که با آن دست و پنجه نرم می کرد را شکست بدهد. رگه هایی از تغییر منش و رفتار وی که از این حادثه نشات گرفت را می توان در بسیاری از کتاب هایش به خصوص شاهکار وی " فلان (هنوز اسمشو انتخاب نکردم) " لمس کرد. وی موسس جوی لند، اصلی ترین سازمان مبارزه با افسردگی ست که تحت نظر WHO هم چنان با تمام قوا به فعالیت مشغول است. بار ها در سخن رانی های متعددش اشاره کرد که تنها هدف جوی لند آن است که هیچ جوانی در هیچ کجای دنیا هرگز مشابه آنچه وی در جوانی با آن دست و پنجه نرم می کرد را تجربه نکند.


۲) افسردگی وی در بیست سالگی با مشاهده ی مرگ یکی از دوستانش شدّت گرفت. وی را می توان یکی از مقلّدان دو آتشه ی فرانتس کافکا و ویرجینیا ولف دانست. محققان معتقدند این سه تن به سبب روان همیشه رنجور خود، بر نوشتن چنین شاهکار هایی فائق آمدند و افسردگی نقشی شگرف در خلق چنین آثار جاودانه ای داشته است. در خط خط آثار وی به خصوص شاهکارش " فلان (که بازم هنوز اسمشو انتخاب نکردم)" می توان غم و شکوه از گذر زمان و ترس از فراموش زدگی را به راحتی لمس نمود. بیماری روانی وی تا آنجا شدّت یافت که پس از مرگ او را احاطه شده با کلکسیون هایی از بطری های آب معدنی و لوله های دستمال کاغذی و دفترچه های یادآوری خاطرات یافتند. او برای درمان خود به علم روان شناسی گرایید حال آنکه علی رغم اکتشافات عظیمش هرگز نتوانست خود را درمان کند. وی در چهل سالگی سرانجام با لولوخورخوره ی همیشگی خود، -مرگ-، رو به رو شد و به گفته ی اندک دوستانش احتمالا سرانجام توانست مرگ را شکست دهد. موسسه ی جهانی جوی لند که اصلی ترین سازمان مبارزه با افسردگی است، پس از مرگ وی با یاد زجری که کشید توسّط یکی از دوستانش بنا گذاری شد و تمام درآمد حاصل از کتاب ها و اکتشافاتش (بنا بر وصیت و خواسته ی قلبی خودش) صرف ساخت شعبه های این موسسه شد. وی در وصیت نامه خود که بعد از خودکشی در جیبش کشف شد، با اشاره به اینکه نمی خواهد دیگر هیچ کس در هیچ کجای جهان مشابه آنچه وی در تمام زندگی با آن دست و پنجه نرم می کرد را  تجربه کند، تمام اموال خود را برای  تاسیس جوی لند وقف عام کرد.


خب هر دوتاش شاخه. ولی من سعی می کنم سناریوی یک رو جلو ببرم. اونو انتخاب کردم چون هپی اندینگه! 

و سال نو رو هم می آم تبریک می گم.

یکی از معلّم هام که خیلی دوسش دارم، می گفت که بدش می آد بگه پیشاپیش. پس منم با وجود اینکه هیچ وقت فرصتش پیش نیومد ازش بپرسم چرا، به تقلید ازش، می ذارم سال عوض شه و بعدش بهتون تبریک بگم. 


نه واقعا هیشکی دیگه یادش نیست. هیشکی. قدیمی شد. و تو نود و شیش جا موند! ملّی شدن صنعت نفتو می گم. 

صنعت نفتم که ملّی شد و ....

نظرات 4 + ارسال نظر
شایان سه‌شنبه 29 اسفند 1396 ساعت 18:08 http://florentino.blogsky.com

ببین...مصدق پدربزرگی...پدرپدربزرگی...جدی...چیزیت نیست؟


کپچای پایان سالو کیلگ
22122
(میمیرد)

زدی تو خال اصن...
خود خودشه! نگفته بودم کودتا نکنید علیه م.
آااااااه عاآاااااااه... مصدقّ! (با لحن شاهین نجفی و تشدید گذاری بدیع خودش. )

ولی کپچاعه، خیلی غیرعادّی رند و همه چی تمومه. حالا به غیر از ظواهرش که آینه ایه و فلان... اون قدر ک حس می کنم دست کاری ش کردی. مرسییی.

شایان سه‌شنبه 29 اسفند 1396 ساعت 19:04 http://florentino.blogsky.com

جون خودم دست کاری نکردم جناب مصدق..
بیا ملت تو بغل عشقشون دارن سال تحویل میکنن من اومدم دارم کامنت به تو میدم :))))

نه بابا این عشقی های امروزی هم دعواشون می شه، هر کدوم جدا می رن پیش خانواده شون سال تحویلو. دیدم که می گم.
غمت نباشه.

شایان سه‌شنبه 29 اسفند 1396 ساعت 20:00 http://florentino.blogsky.com

عیدیا رو جمع نکردی بیای جواب ما رو بدی؟؟
یه سال شد دیگه :))))

ژووون کپچای!!
85855

اون موقعی که داشتی اینو می نوشتی من داشتم از اون لینکی که معرفی کردم، آهنگ ساز و دهل دانلود می کردم چون صورتم ماسیده بود که آهنگ دهل کوش پس؟
آهان عکس هم می گرفتم از اهالی خانواده.
عیدی هم صد تومن جمع کردم از مامانم. همین فعلا.

و خدا رحم کنه هیچی نشده چقد حرف و عدد و واژه ی مورد دار جذب کردم واسه سال جدید. اوف اوف.

شایان سه‌شنبه 29 اسفند 1396 ساعت 22:59 http://florentino.blogsky.com

من لاکچری بازی در آوردم هر چی بهم دادن یکی یادگاری برداشتم...الانم مثه چی پشیمونم. فعلا ۱۲۰ دارم :(

برو اینورا نبینمت که کتک می خوری.
فقط همون صد رو گرفتم و تمام!
یکی یادگاری یکی خرج کردنی چیه الآن. این عید اوضاع داغونه. نه من کسی رو می بینم نه مردم دستشون به عیدی می ره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد