Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

سینه پهلو

چه شکلیه؟

کسی تا حالا نکرده (سینه پهلو رو طبیعتا!!) تا ببینم من دیروز با خل مغزی هام که باید لخت رفت تو برف و سرما کشید تا هشت عصر، تا چه حد خودمو به فنا دادم؟

درد می کنه لعنتی. 

دو تا از کار های مورد علاقه مو نمی تونم بکنم الآن. نه می تونم بخندم و نه می تونم سرفه کنم. بقیه ش رواله ولی.


پ.ن. خب تصمیم گرفتم حتما یه روز برم دنبال این ایده م ک پست چی یا پیک موتوری بشم. الآن یکی شونو دیدم، واقعا آزاد و راحت و همه چی تموم بود... همونی بود ک دوست دارم یه روزی خودمو ببینم جاش. 


پ.ن. از کی تا حالا؟ مگه من نمره م پونزده نبود؟ استاده خیلی دوستم داشته؛ پونزده م رو کرده شونزده و یک دهم. فک کنم اوّلین باره. تا حالا هیچ استادی خودجوش و بدون اعتراض و التماس و پاچه خواری نمره م رو نکشیده بود بالا. بعد اون وقت به من می گن تو خرخونی رو حساب نمره هام. نه آقا جان، من خیلی هنر کنم شب امتحان هم جمع نمی شه جزوه هام. صرفا فقط یکم زیادی خوش شانسم.