Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

روسیه

هم زمان هم به میثاقی حسودی می کنم (فرض کن به بهانه ی پوشش اخبار تیم ملی، احتمالا با بودجه ی صدا و سیما، رفت جام جهانی و تا همین الآن یک ماههههههه که مونده تو روسیه)،

و هم می دونم بیچاره داره چه جونی می کنه تا پس زمینه ی فیلماش واسه صدا و سیما اکی باشه. یعنی در این حد، این زجره  واسه یه خبرنگار حاده ... که من نمی دونم ارزشش رو داشت پاشه بره یا نه! اون سری هم داشت می گفت فیلم بردار ما آسمون رو خیلی دوست داره فیلم بگیره،  یه لحظه نگرفتم مفهومشو ولی الآن یادش افتادم و درکش کردم. خیلی سخته اونجا بگردی یه جمع مرد خالص غیر منشوری پیدا کنی و ازشون گزارش بگیری چون صدا و سیما اسپانسر سفرته و باید سانسوری باشه!

واسه همین می ذاره نصف شبا فیلم می فرسته و خودشو راحت می کنه عموما. :))) و یعنی می ره یَک جاهای خلوتی فیلم می گیره که رسما خود خلوت هم تو خلوتی هاش اونجا ها رو پیدا نمی کنه!

دنبال مکان خلوتید بدین میثاقی براتون اکی می کنه. خوراکشه.


اینش باحاله که حس می کنم احمدی هم بهش حسودی می کنه. :))) با یه لحن منزجری همیشه انتهای تماس ها بر می گرده به میثاقی می گه:"محمّد حسین جان زوووود برگرد که کلییی دلتنگتیم!" و حس می کنم میثاقی تو دلش اینجوریه که :" ولی من دل تنگت نیستم نکبت حسوووود! چش نداری ببینی صدا و سیما منو فرستاده نه تو رو و مجبوری هی روبیکا روبیکا کنی جلو ملّت!"


.:. ایزوفاگوس اومده بهم می گه کیلگ بیا یه خبر جدید، خب پس شمام بیایید یه خبر جدید:  فغانی رفته با یه داور برزیلی خانوم دست داده عکسش لو رفته الآن فدراسیون خودمون می خواد  دیگه حق داوری بهش نده. خدایا خدایا فدراسیون کوفتی مون می خواد داور منتخب فیفا رو محروم کنه! افتخار کنید! این نشان مخصوص حاکم بزرگه! میتی کوووومااااان.


.:. یکی دیگه هم اینکه نمی دونم شما در جریانش بودید خیلی وقت بود می گفتن این جام آخرین جام ۳۲ تیمه س.

و از جام جهانی بعدی ۴۸ تیم خواهیم داشت که من داشتم فکر می کردم چه بی مزه می شه اونجوری و کی می آره اون همه وقت رو واسه دیدن بازی ها! 

حسی که داشتم بهش مثل حسی بود که موقع روند قارچی شکل رشد مدرسه های سمپاد داشتم. ولی امروز خبرش تکذیب شد و قرار شد جام جهانی ۲۰۲۲ تو قطر با ۳۲ تیم برگزار بشه و خوب شد!

حتّی فکر کردن بهش که من تا اون موقع مجبورم درگیر این رشته ی کوفتی باشم فرسوده م می کنه! راستش به طرز جدی ای داشتم فکر می کردم بشینم پول جمع کنم واسه چهار سال دیگه. مامان بابامون که شیک میپیچونن قول هاشون رو، و ما هم دیگه گنده بکی شدیم واسه خودمون و گویا نمی شه ازشون انتظار داشته باشیم (هرچند من اصلا موافق این طرز تفکر نیستم ولی خب مجبورم می کنن بپذیرم). ضمنا معلوم نیست دیگه کی نزدیک ماها باشه جام جهانی! البته اینم هست که من دیگه همه ی بازیکن های مورد علاقه م به تاریخ پیوستن و شاید این جام یه جورایی آخرین شانسم بود که تمام.

تو اخبار  یه زوجی بودن ۷ تا جام جهانی رو رفته بودن از نزدیک دیده بودن! باهاشون که مصاحبه می کرد، می گفتن ما خیلی شب ها غذا نداشتیم بخوریم و فقط فکر پس انداز جام جهانی مون بودیم و همین زنده نگه مون می داشت!! :-" 


روسیه

هم زمان هم به میثاقی حسودی می کنم (فرض کن به بهانه ی پوشش اخبار تیم ملی، احتمالا با بودجه ی صدا و سیما، رفت جام جهانی و تا همین الآن یک ماههههههه که مونده تو روسیه)،

و هم می دونم بیچاره داره چه جونی می کنه تا پس زمینه ی فیلماش واسه صدا و سیما اکی باشه. یعنی در این حد، این زجره  واسه یه خبرنگار حاده ... که من نمی دونم ارزشش رو داشت پاشه بره یا نه! اون سری هم داشت می گفت فیلم بردار ما آسمون رو خیلی دوست داره فیلم بگیره،  یه لحظه نگرفتم مفهومشو ولی الآن یادش افتادم و درکش کردم. خیلی سخته اونجا بگردی یه جمع مرد خالص غیر منشوری پیدا کنی و ازشون گزارش بگیری چون صدا و سیما اسپانسر سفرته و باید سانسوری باشه!

واسه همین می ذاره نصف شبا فیلم می فرسته و خودشو راحت می کنه عموما. :))) و یعنی می ره یَک جاهای خلوتی فیلم می گیره که رسما خود خلوت هم تو خلوتی هاش اونجا ها رو پیدا نمی کنه!

دنبال مکان خلوتید بدین میثاقی براتون اکی می کنه. خوراکشه.


اینش باحاله که حس می کنم احمدی هم بهش حسودی می کنه. :))) با یه لحن منزجری همیشه انتهای تماس ها بر می گرده به میثاقی می گه:"محمّد حسین جان زوووود برگرد که کلییی دلتنگتیم!" و حس می کنم میثاقی تو دلش اینجوریه که :" ولی من دل تنگت نیستم نکبت حسوووود! چش نداری ببینی صدا و سیما منو فرستاده نه تو رو و مجبوری هی روبیکا روبیکا کنی جلو ملّت!"


.:. ایزوفاگوس اومده بهم می گه کیلگ بیا یه خبر جدید، خب پس شمام بیایید یه خبر جدید:  فغانی رفته با یه داور برزیلی خانوم دست داده عکسش لو رفته الآن فدراسیون خودمون می خواد  دیگه حق داوری بهش نده. خدایا خدایا فدراسیون کوفتی مون می خواد داور منتخب فیفا رو محروم کنه! افتخار کنید! این نشان مخصوص حاکم بزرگه! میتی کوووومااااان.


.:. یکی دیگه هم اینکه نمی دونم شما در جریانش بودید خیلی وقت بود می گفتن این جام آخرین جام ۳۲ تیمه س.

و از جام جهانی بعدی ۴۸ تیم خواهیم داشت که من داشتم فکر می کردم چه بی مزه می شه اونجوری و کی می آره اون همه وقت رو واسه دیدن بازی ها! 

حسی که داشتم بهش مثل حسی بود که موقع روند قارچی شکل رشد مدرسه های سمپاد داشتم. ولی امروز خبرش تکذیب شد و قرار شد جام جهانی ۲۰۲۲ تو قطر با ۳۲ تیم برگزار بشه و خوب شد!

حتّی فکر کردن بهش که من تا اون موقع مجبورم درگیر این رشته ی کوفتی باشم فرسوده م می کنه! راستش به طرز جدی ای داشتم فکر می کردم بشینم پول جمع کنم واسه چهار سال دیگه. مامان بابامون که شیک میپیچونن قول هاشون رو، و ما هم دیگه گنده بکی شدیم واسه خودمون و گویا نمی شه ازشون انتظار داشته باشیم (هرچند من اصلا موافق این طرز تفکر نیستم ولی خب مجبورم می کنن بپذیرم). ضمنا معلوم نیست دیگه کی نزدیک ماها باشه جام جهانی! البته اینم هست که من دیگه همه ی بازیکن های مورد علاقه م به تاریخ پیوستن و شاید این جام یه جورایی آخرین شانسم بود که تمام.

تو اخبار  یه زوجی بودن ۷ تا جام جهانی رو رفته بودن از نزدیک دیده بودن! باهاشون که مصاحبه می کرد، می گفتن ما خیلی شب ها غذا نداشتیم بخوریم و فقط فکر پس انداز جام جهانی مون بودیم و همین زنده نگه مون می داشت!! :-" 


سه تا کارشناس، مناسب برای زیرش زدن

یک ساعت اولشو نبودم ولی الآن حدودا چهل و پنج دقیقه س دارن درباره ی "تیم ملی ایران" حرف می زنن!

کانالشون با چی عوض می شه اینا؟

خسته م کردن!

بکن ازن اون ایران! تو گروهی لو لو اومد بردش ایرانو! هنوز ازون دارن حرف می زنن و نقد می کنن و افتخار های مفتکی!

باید بیام مثل گونی سه تا لقد بزنم زیر این کارشناس هاتون تا بفهمین ایران حذذف شده و باید از بقیه حرف بزنید؟


# آخیش موقع نوشتن همین، فغانی اومد اسکایپ. بازی رده بندی بلژیک انگلیس رو بهش دادن سوت بزنه. خب از نظر تیمی که بگیریم بازی خفنه س اگه باز ترسو بازی در نیارن تیما، ولی اگه فینال بود هیجان انگیز تر می شد...

گفت بالاک

بچه ها من الآن واقعا دیگه گریه می کنم دچار رقاقت لحظه ای شدم، 

فردوسی پور همین الآن یادی کرد از بالاک!

بالاک! می فهمی میشائیل بالاک!

شاید واقعا علت اینکه خودمو این همه پاره و آویزون می کنم واسه فوتبال، صرفا خاطره هام باشه. خاطره های اون دورانم. 

به طرز غریبی منتظرم دنیای اون زمانم برگرده. نشستم که برگرده فقط! ولی بر نمی گرده، هی گاه و بیگاه حس غربت می مونه رو دستم. گندیش اینه که نمی تونم اداشو در بیارم، افتضاحم توش.  اداش در نمی آد!

حس می کنم یه کاغذ خاکستر شده رو گرفتم تو دستم، و این دیگه دوباره کاغذ بشو نیست و خودمم حاضر نیستم قبول کنم که تمام شد.


و راستی مثل آلمان باشه دروازه هاتون،

یه مانوئل نویر فیکس دارن، 

یه ترشتگن رو نیمکت.

کاش واسه هر نوع مسابقه ای، آدم ته دلش اینقدر محکم و نشکستنی و صعب العبور بود واقعا. پلن یک ت خفن ترینه، بعد اگه یهو بگو یه درصد به نتیجه نرسه پلن دوت یه چیزیه ی خفن تر از پلن یک ت. این حجم از اطمینان رو متصور می شید؟ این حجم از خیال راحت رو؟

من زندگیم این شکلی بود زمانی. این حجم از اطمینان! دقیقا زمانی که آلمان بالاک رو داشت. 


بعد اون وقت الآن اسپانیا یه دروازه بان داره، جووووون. اسپانیا کیه اصن، دروازه بان خودمونو بگو، جوووووووون! راستی فهمیدین اسپانیا اینا نظر سنجی کردن گفتن دخیا رو بکشن بیرون ازین به بعد با دروازه بان دوم بازی کنن؟


از دیدن فغانی هم لذت ببرید. من خیلی حس غرور می کنم وقتی تو زمین سوت می زنه! حسی که در مقابل تیم ملی مون هنوز نتونستم بسازم ته دلم وقتی می دون  تو زمین. می دونم، متاسفانه به این حس میهن پرستی م.