Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

روزی سه تا

خیلی ناراحتم،

امروز آخرین روزیه که ساعت چهار و نیمم بازی هست،

یعنی تو سه تا تایم،

چهار و نیم/ هفت و نیم/ ده و نیم

و از فردا با اینکه چهار تا بازی تو یه روز داریم، (دقیقا مثل روز سوم بازی ها، که  چهار تا بازی داشتیم و از ساعت دو شروع شد)

ولی بدیش اینه که هر چهار تا تیم یک گروه، توی یک زمان برگزار می شن. 

یعنی می کنه تو دو تا تایم. 

چهار تا بازی تو دو تا تایم.

و این تداخل داشتن خیلی نامردیه.

هر چند من دو تا تلویزیون روشن می کنم به هر حال!

ولی این دقیقا از اون زمان هایی ه که زمان برگردون هرمیون گرنجر خیلی به کار می آد،

که هرمیونم به من نداد زمان برگردونش رو. 

خیلی حال می داد این مدت که از چهار عصر تا ده شب یه بند فوتبال بود و ما هم ولو بودیم کف خونه با کولر روشن. ایده آل ترین حالتم بود.

دوسش داشتم.


الآن از فردا هی باید بین دو تا تلویزیون در حال تردد باشیم تا صحنه ای رو از دست ندیم. چیه. 


.:. راستی ایزوفاگوس می گه امشب دوباره عادل می آد می گه بچه ها واسه تحلیل بازی فردای ایران، میهمان داریم چه میهمانی...

بعد دوباره فردا باچشمای پف کرده می آد می گه ببخشید. :))) پنج دقیقه س دارم بهش می خندم.