Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اناموراته ته ته - اپیزود تو

یک سال گذشت. از پست سی صد و پنجم. اینجا.

آقا جون خودم من نمی فهمم داره چی میشه. خیلی رو دور تندیم. گویی همین دی روز بود.

رسما داریم برای اناموراته سالگرد می گیریم الآن. :)))))


من یک سال پیش تو فرجه ی اون امتحان تباهه حالم خیلی خراب شد و اومدم اون ویدیویی که تازه پیدا کرده بودم رو گذاشتم تا که دور هم شاد بزنیم ورها باشیم.

جدّی یکی از  تباه ترین دوران های عمرم بود. فرض کن  یه درس چهار واحدی و روز قبل و بعدش دو تا درس دو واحدی. جووون. و معدّل الف می خواستم و فلان و بهمان. اون قدرتباه بود حال خودم و هی حالم رو خراب تر می کردن که هیچ درسی به مغزم فرو نمی رفت. و در عوض اون یکتا آهنگ رو دو سوته حفظ کردم و شاید بیشتر از بیست و پنج بار در روز نگاهش می کردم و باهاشون هم خوانی می کردم و انرژی می گرفتم. انگار که تنها دلخوشیم باشه. شاید اگه به اندازه ی مدّت زمانی که صرف حفظ کردن لیریکش کردم، درس می خوندم از اون درس خوفه چهارده نمی گرفتم. :)))


الآن که یک سال گذشته و دارم دوباره اون زمان رو مرور می کنم جدّی به خودم افتخار می کنم. و همین که دیگه مجبور نیستم به اجبار مطالبی که دوست ندارم رو مطالعه کنم یه موهبت الهی ه برام.

می بینی کیلگ؟ ما زنده بیرون اومدیم ازش. یی. :{


اون پست رو در دست بسته ترین حالتم نوشتم.

الآن این پست رو در رها ترین حالتم می نویسم.


این ویدئو ی شماره ی دو هست. از اناموراته (Enamorate) ی بند دیویسیو (Dvicio). یه بند اسپانیایی اند و ویدیو هاشون خیلی بسیار خلّاقانه س و فلان. تو پست یک سال پیش هم گفته بودم.

منتها این ورژن انگلیسی شه با کلیپ جدید. یعنی آقا اینا اومدن دیدن که خیلی از آهنگ اسپانیایی شون استقبال شد، برای اینکه مردم بقیه ی جهان هم بتونن هم ذات پنداری کنن، ورژن انگلیسی کلیپ رو دادن بیرون که می شه همین ویدیویی که الآن دارم آپلود می کنم. اسم اون قبلی رو گذاشته ن اناموراته در ماشین. اسم این یکی رو گذاشتن اناموراته در حمّام! :




حالا که دیدینش نظر خودمو بگم؟ این ویدیو کلیپش خیلی خنده دار تر و جذّاب تره. هرچند اون قبلی هم نسبت به اکثر ویدیو کلیپ هایی که دیدم یه سر و گردن بالا تر بود، ولی این دیگه حجّت رو بر من تمام کرد. من کلّا دنبال چیز میزای خلّاقانه ام و این راضی م کرد تا حد خیلی خوبی. هر چند ریتم آهنگ با لیریک اسپانیایی ش بیشتر هم خوانی داره و الآن که من هم انگلیسی ش رو از بر کردم و هم اسپانیایی ش رو حس می کنم تو انگلیسی ش ریتم آهنگ داره حیف می شه یه جور هایی.


به وضوح یادمه که یه روز بعد اینکه ورژن داخل ماشینش رو دانلود کردم (همون پست قدیمی یک سال پیش)، رفتم یه سرچ زدم و این یکی رو پیدا کردم.

اوّلین باری که بازش کردم یه روز قبل امتحانم بود و له بودم و هیچی از حرفای اون استاد لایجنده (به لیگاند می گفت لایجَند!) نمی فهمیدم و یه پونزده جلسه ای مونده بود هنوز.

اینو دانلود کردم و داشتم لایجند لایجند می کردم با خودم که یهو بومب. رسما منفجر شدم. یعنی به اون تیکه ی مسواک زدنش که رسید دیگه اینقدر سرخ و برافروخته شده بودم که نفس برام نمونده بود و اشک از چشمام می زد بیرون. حالی بود. استرسی هم که داشتم بی تاثیر نبود تو اون انفجار! یه دل سیر پشت همه ی نکبتی هایی که عصبی م می کردن خندیدم (و البتّه روز بعدش رفتم یه چهارده خیلی شیک گرفتم.)

اون زمان خونه سرد بود و خالی. دو تا پتو دور خودم پیچیده بودم و تا دلم خواست صدام رو انداختم رو سرم و خندیدم تنها تنها و دیوانه شدم و بسیار چسبید.


راستش با صداقتشون حال کردم. با خاکی بودنشون. با خلاقیتشون. دیدی مثلا  اکثر خواننده ها لباس های مخصوص سفارش می دن و ده مدل جلوه های ویژه و آرایش و پیرایش هفت قلم می کنند برای یه ویدیو کلیپ که تهش هم اونقدر غیر رئال می شه که آدم می گه اکی این یه کلیپه فقط؟ این الآن به هیچ وجه اون حس رو نداره و اینقدر خودمونی درستش کردن که من هم حس می کنم با خودشون توی حموم ام و هوس کردیم یه روز صبح که بیدار شدیم دور هم بزنیم زیر آواز. اتوپیام هم شاید تا هفتاد درصد این شکلیه حالا هرچند که باز بهم بگید فیکش می کنن.

راستش به نظرم الآن که تو عصر تکنولوژی هستیم فقط همین نوع صداقت باقی مونده که می شه باهاش مخاطب جذب کرد.


# آقا گیر ندید دیگه ببخشید که بالا تنه شون لُخته. حوصله ی شطرنج کردن نداشتم. راستی اینو نباید اوّلش می گفتم که اگه حسّاس اید رو این چیزا نگاهش نکنید؟ چ م دانم والّا! ولی دعا کنید شیلتر میلتر نشه چوون که وقت گذاشتم واسه آپلودش. صداشو هم در نیارید. آورین. هیس. لختی دیده ها فریاد نمی زنند.


# ببین من دقیقا ازهمون روز صبح که دانلودش کردم و دیدم، خواستم با شما ها هم شیر کنم که شما ها هم شاد شین ولی هی اینو با خودم می کشیدم جلو. فردا، فردا ترش و فردا تر ترش. اینقد با خودم کشیدمش جلو که الآن شد یک سااال! اصلا باورم نمی شه شده یک سال. ولی دیدی؟ حرف بزنم روش می مونم. گشاد هستم ولی همون مثل دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره. واقعا فرصتی بهتر از این نمی تونستم پیدا کنم واس آپلودش. هر چند امروز به طرز ناباورانه ای زدن تو پرم ولی دیگه خیلی خاطرتونو می خواستم که اومدم نشستم پا مانیتور تا سر وقت آپلود شه. ;)


# اونی که مسواک داره تو دهنش رو می بینید؟ خوب موهام سال پیش دقیقا شکل اون بود و باور کنید وقتی کلّه ت رو مثل بز تکون میدادی با آهنگ، واقعا فاز می داد. الآن دیگه اون آپشن رو ندارم متاسّفانه هرچند از مدل اسکافیلدی هم راضی ام. ولی کاش می شد به نسبت زمان یکم طول موهام رو بلند کوتاه کنم.


# ازینجا هم می تونید دانلود کنید اگه حوصله ندارید برید دنبال آدرسش بگردین:

اینجا


# جونم موتور وبلاگ نویسی. هفسد و بیست منهای سی صد و پنج می کنه : چهارصد و پونزده تا. 415... این یعنی اینکه من بیشتر از نصف پست های این وبلاگ رو طی یک سال اخیر نوشتم. نمی دونم بخندم یا گریه کنم الآن از این نکته ای که کشف کردم. ولی عدد اصلی این پستم هفسد و هفته ها! از توی منوش دیدم. 707. اون هفت صد و بیسته فیکه. اینم از پست هفتصد و هفتمون. هفت او هفت. 


پ.ن. حالا الآن هم وضعیت خیلی تفاوتی نکرده. در فرجه ی وحشت ناک ترین درس این ترم قرار داریم. همون طور که اون ترم هم در فرجه ی وحشت ناک ترین درس اون ترم قرار داشتیم. همون درس افتادنیه. به پاس ویدیوی باحالی که آپلود کردم انرژی بفرستید اون قدر مسلّط بشم تا شنبه که درس افتادنی ملّت رو بیست بگیرم پوز ها همه به خاک مالیده شه. این راضیم می کنه فقط. :))))


پ.ن بعدی. آقا چه قدر کیفیت نمایش وبلاگی ش خرابه؟ اصل ویدیویی که من دانلود کردم اینجوری نیست. قشنگ واضح واضح مثل شیشه س. اگه کیفیت خواستین، دانلودش کنید درست می شه. حدس می زنم این کیفیت نابود الآنش به خاطر این باشه که پیش نمایش وبلاگی شه... آهان چیزه حل شد. خودتون می تونید از تو منوی پایینِ ویدیو، کیفیت رو روی هرچی عشقتون کشید بذارید. هر چی بالاتر شیشه تر.