Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

با پنجاه تومن پول تا آخر مهر چی کار می شه کرد؟

یادتونه یه تبلیغ  قدیمی بود قبلا ها، می گفت با پنج تومن پول چی کار می شه کرد؟ بعد تهش نتیجه گیری می کرد که می شه به یه کودک سرطانی کمک کرد؟

خب حالا کمپین مشابهش رو راه می ندازم، ببینم شما بودین چی کار می کردین؟ پنجاه هزار تومن. 

حقیقتش یه کارت هدیه ی پنجاه تومنی گیرمان آمده، انقضاش ته مهره!  کیلگ بمیره نمی ذارم جریانش مثل اون صبحانه ی رایگانی که گیرم اومد و تهش سوخت شد بشه. 

شما بنویسین، با چنین بودجه ای چی می خریدین؟ منم می آم ذره ذره دیدگاهمو اضافه می کنم. 

تا آخر مهر پست ثابت.

حالا مسخره نکنید دیگه، می دونم دلار رفته بالا و فلان، ولی واسه ما جوونا  پنجاه تومنم پوله به هر حال، قوه ی خلاقیتتون رو پرواز بدید. :-"

_________________________________

با پنجاه هزار تومان:


۰- می شه کتاب خرید. 

۱- می شه اگه گیرت بیاد دو سه تا دلار خرید و بعدش نشست کناری و از بالا رفتن قیمتش لذت برد.

۲- می شه یک ده هزارم بیت کوین خرید. (؟!)

۳- می شه برای گدای محبوبت، لباس خرید.

۴- می شه برای ژ پونزده کیلو گندم خرید.

۵- میشه سه تا ماژیک کیوکالر خرید.

۶- می شه پنج بسته تریدنت نعنایی خرید و احتکار کرد.

۷- میشه بادکنک هلیوم دار خرید.

۸- خود ریکوردر که نمی شه ولی می شه حافظه شو خرید، اونم از جنس آشغالش. 

۹- میشه رفت رستوران سالاد خورد.

۱۰- میشه یه نفر رو برد کافه و مهمونش کرد یه هات چاکلت.

۱۱- میشه باهاش کلی بستنی خرید و بچه های دانشگا رو مهمون کرد.

۱۲- نمی شه کوله خرید. پس می شه پس اندازش کرد.

۱۳- می شه رفت چند تا سمینار و کارگاه علمی طوری ثبت نام کرد.

۱۴- می شه رفت دوره ی روباتیک پیشرفته ی دو ماهه دید تو خواجه نصیر. (؟!)

و بازم می آم می گم فعلا همینا. شمام بگید.


پ.ن. خب بچه ها مهر داره تموم می شه،

ترجیحا منم همین الآن اعلام کنم که چی خریدم با ارثیه.می خواستم عکسشو بذارم ولی اصلا وقت ندارم سرم وحشت ناک شلوغه حسشم نیس!

عرض شود که پنجاه تومن از جیب ننه بابام گذاشتم روش باش یه شارژرِ به گفته ی مشتی "های کپی تایوان"  سامسونگ خریدم باشد که از زیر یوغ برادر کوچک تر رها شویم.

بعدم رفتم باز از پول خودم گذاشتم روش، کلی کتاب خفن چاپ نود و هفت از نمایشگاه عاشورای ونک خریدم. چاپ نود و هفت... پنجاه درصد تخفیف. تا که پشماتون بریزه!!!

تهرنیا اگه خواستید برید. البته اگه کتاباش تموم نشده باشه تا الآن. 

این لیستم خیلی می تونست طولانی تر از اینا  باشه، ولی چون دیگه وقت نداریم بره به درک. کیش کیش! دیش دیش!!


نظرات 20 + ارسال نظر
استامینوفن شنبه 21 مهر 1397 ساعت 20:43

ماگ،اتود،کرم نرم کننده ی دست،یه بسته برگه A4 ،شمع معطر(!)،جوراب(:/)،چند تا مجله،تیشرت(این رو مطمئن نیستم بشه خرید یا نه)،فلش مموری،می تونی یکم خوراکی بخری دخیره کنی برای خودت و یه سری چیز دیگه میشه بااین مقدار پول خرید اما چون پسری و ب دردت نمیخورن نمی نویسم دیگه.

خلاقانه تر هم اگه به ذهنت اومد باز بنویس برام.
من الآن اینا رو بخوام به پستم اضافه کنم یه دنیا می شه. اونایی که برام مصرف دارن رو اضافه می کنم تا انتخاب شه از بینش.

شمع معطرش جذابه واسم اصلا فکر کنم تا حالا ندیدم از نزدیک.
و جورابش.
اینو اصلا نگفتم تو وبلاگم، شوت. من رو جوراب کراش شدیدی دارم. یهو دیدی کلش رو رفتم از دستفروش هفتاد و پنج دست جوراب پنش تا چهار تومنی خریدم.
تیشرتم می شه خرید بابا. مارک که نمی خواییم بخریم. حتی شاید بشه چهار تا تیشرت خرید.

Jud یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 00:38

من یه کار بسیووور عام المنفعه سراغ دارم که در راستای زیباسازی فضای شهریه،اونم به این صورته که این پنجاه تومن کمک هزینه‌ی خرید ماسکارا رو میفرستی به آدرس where_jud_lives.com(که آدرس واقعی به خیّر واقعی داده میشه!)و یک در دنیا و صد در آخرت بهت میرسه!:)))
^.^

عی وای. :)))

اولندش که من موقع خوندن این واژه ی ماسکارا به هرچیزی فکر کردم ولی تا زمانی که سرچ ندادم نفهمیدم چی می گی. یعنی ذهنم تا سمت آمانیتا موسکاریا هم منحرف شد.
بعد به سمت ماسک های گیاهی هم دست اندازی داشت.
به قطب جنوب هم فکر کردم.
ولی الآن که فهمیدم چیه خندیدم از ته دل.

دومندش که آره حاضرم شیرش کنم و خیلی جذابه برام این حرکت از جنبه ی خلاقانه بودنش، نه همه شو ولی. بعدا چک و چانه خواهیم زد سر درصد سهمش.

سومندش که فعلا این موردو حل کن، من باید برم کارت هدیه رو بکشم به فرق سر دستگاه. هرچند خیلی به این امور بانکی و پولی وارد نیستم، ولی فکر کنم برای کارت هدیه ها ازین آپشن های کارت به کارت کردن موجود نمی باشد، باید بیای منو با کارتم ببری ماسکارا فروشی! :-"

چهارمندش، چه قدره حالا کلش که کمک هزینه؟

آخرندش، زیباسازی فضای شهری؟ :))) عجب. شکسته نفسی می فرمایید. ولی اگه کمک هزینه ی موسکاریا رو بذاریم رو تکثیر کردن یا تبدیل کردنت به بیلبورد شهر، هدف حاصل خواهد شد.

شایان یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 12:22 http://Www.florentino.blogsky.com

کیلگ برو بیرون ببین چه خبره..پنجاه تومن الان فقط به درد هدیه دادن میخوره. چون اسمی ۵۰ تومنه ولی خدایشش بیست تومن ارزش نداره.
منت بذار بدش به من خودت راحت کن..عح
شماره کارت بدم؟

کارت به کارت نمی شه کرد باید کشیدش به فرق سر دستگاه. راه بعدی لطفا.

شایان یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 12:23 http://Www.florentino.blogsky.com

@jud

خیّر واقعی هستم.

آقا روشنم کن که تو الآن دقیقا این وسط می خوای چی کار کنی؟
پول منو بگیری بدی به جود؟!

شایان یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 12:27 http://Www.florentino.blogsky.com

عع راستی کیلگ گندم بهت میندازن. اینجا منی چهار و پونصده که به عبارتی ۵۰ تومنت حدودی در میاد ۳۳ کیلو. یعنی بیش از دو برابر داری میخری. اگه دانشجو تهران میشدم پنجاه تومن واسم کارت به کارت میکردی واست گندم میاوردم

الآن هر من چند کیلوعه یعنی؟ :))))
نمی دونم من حسی حساب کردم دستم تو کار نیست.
گفتم کیلویی سه تومن باشه مثن. حالا مامانم می گه کیلویی هزاره ک.

شن های ساحل یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 18:11

11.4.1.14.3.13.
به ترتیب از یازده ولی خب سلیقه ای دیگه هرکاری دوست داری.
می تونی برای انتخاباتت بگی هرکی بهم رای بده نفری دو هزار تومن بهش میدم

وی برام مرتبشون کردی؟
خب من که هنوز همه ش رو ننوشتم. صرفا پست رو نوشتم که شما هم قبل پایان مهر در جریان باشید و با هم روش فکر کنیم بشه چیزای هیجان انگیز از توش در آورد.

شایان یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 20:35 http://Www.florentino.blogsky.com

من سه کیلو میشه. آقا راهکار سودزا دارم اگه مامانت اشتباه نکرده باشه..
اینجا الان گندم کیلویی هزار و پونصده..پنجاه تومن بده ۵۰ کیلو گندم با باربری بفرست..۵ تومن کرایه ش میشه، واست میفروشم ۲۰ تومن سود میکنی.
این روند ادامه بدی بعد یه ماه یه تومن داری میتونی واسه اون تصمیم بگیری..طیف انتخابت هم گسترده تره اون موقع

چرا اونم حسی گفته احتمالا، بابا نرخ یکیه. گرون تر نباشه گمان نمی کنم ارزون تر باشه.

سارا یکشنبه 22 مهر 1397 ساعت 22:59

مگه میشه کسی لیست خرید نداشته باشه؟°_°
عرض شود که چه هیجان انگیز. انگار خودم پنجا تومن دارم^_^
ماگ جوراب تیشرت شلوار راحتی_ پارچه( برای عوض کردن رو تختی و بالشت و این چیزا. یه پارچه هایی دیدم خورااااک) کتاب_خوراکی شاهانه_ میتونی با یه دوست بری رستوران یا کافه_ اگه از خانواده کسی بافندگی بلده میتونی کاموا بخری بدی برات کلاه و شالگردن ببافن. میشه چنتا گلدون بخری و اتاقتو صفا بدی. اگه چایخوری یه فلاسک کوچولوی باحال هم میشه خرید
و نهایتا میتونی همشو برداشت کنی بندازی رو یه کارت دیگه و برای من کارت به کارتش کنی ∆_∆ دیدم قبل از من شایان پیشنهاد داده گفتی نمیشه کارت به کارتش کرد گفتم راه بهانه بر تو ببندم

کلاه و فلاسک چای استفاده نمی کنم، ولی اون مورد آخرش واسه منم خوب چیزیه. فقط یکی رو می خوام برم بهش بگم اینو بکش پولشو دستی بهم بده. که البته عموما قبول نمی کنن منم خجالت می آد. :)))

شن های ساحل دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 00:31

اخه من که نمی دونم چی احتیاج داری! خودم اول هرچی احتیاج دارم میخرم اگه اضافه موند بذل و بخشش می کنم.تا یه سنی زیاده روی می کردم مثلا اگه داشتم نقاشی با ماژیک یاد می گرفتم هی پول جمع می کردم برای وسایل دیگه طراحی یا اگه خیاطی می کردم پارچه می خریدم اگه چیزی میخواستم یاد بگیرم کتاب هاش می خریدم انقدر از خرید وسایل ضروری جا می موندم.
خب اگه من کیلگ بودن شاید چند تا کتاب آموزش کامپیوتر می خریدم
پول جمع می کردم برای یه وسیله الکترونیکی
برای پدر مادر یا برادرم هدیه میخریدم
سمینار جالب می رفتم
برای پدر و مادر بزرگم هدیه می گرفتم
خودکار مداد و دفتر دلخواه میخریدم
اگه من بودم در موقعیت تو شاید برای بچه های تالاسمی یا سرطانی یه بخشی که بهش دسترسی داشتم بادکنک یا یه چیز خوشمزه میخریدم
اگه من بودم خیلی قبل تر احتمالا یدون از این تورهای یک روزه توچال و دربند یا کاشان می رفتم که از دست همسن و سال های خودم سرسام بگیرم.
شارژر پاور بانک یه چتر خوب یه بارونی یه کوله یه چکمه یه بازی یه کتاب جوراب شلوار لی تیشرت کلاسور دستکش گرم غذا برای ژ غذا برای گربه توی کوچه شلوار ورزشی گل نرگس برای خودم

بحث احتیاج جداس بحث خلاقیتم جداست،
منظورم اینه که پنجاه تومن دادن به تو می گن بریزش تو جوب، به چه نحوی می ریزی که کیف بده؟ :)))
ولی شارژ حتما قراره به لیست منم اضافه شه.

شن های ساحل دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 12:29

یکم خلاق تر دو تا مورد دیگه به ذهنم میرسه حالا بازم پیدا کردم می ام می نویسم.
به نحوی که کیف بده چهار تا آبجو خارجی میخرم با چیپس با دوستام بشنیم پای فیلم اکشن یا طنز یه دل سیر بخندیم.
یک کیلو گوشت میخرم برش استیکی میزنم با سیر و پیاز و گوجه و فلفل دلمه میپزم یه استیک خوشمزه خانواده رو مهمون می کنم.کنارشم سیب زمینی سرخ کرده خخخ
یکم شکمو هستم هرجا هم میرم محیط مهم نیست غذا مهمه

مرسی حتما بنویس.
من تا آخرین لحظه کار هایی که خودم قابلیت انجامشون رو واشته باشم و باهام شیر کنید رو بررسی می کنم.

beny20 سه‌شنبه 24 مهر 1397 ساعت 08:46 http://beny20.blogsky.com

کیلگ سلام ، من خوبم به خوبیت

ببخش اینکه واقعا بلاگ اسکای بیشعور ،
اون پست رو ثبت نکرد ،
و خب شرمنده رفقا شدیم ...
این دوره آموزشی تموم بشه ،
میام نبودم رو جبران می کنم

راستی پُست هایی‌ که نوشتی ،
نبودم بخونم ، برگردم همه رو می خونم ...

خیلی خیلی مواظب خودت باش ،
بهترین ها رو واست آرزو دارم ،
خوش باشی کیلگ جان √

نکردی نکردی ببین چه زمانی خدمات بلاگ اسکای رو برای اولین بار امتحان کردی. :))))

به شومام واقعا خوش بگذره کچل جان.

آیدا چهارشنبه 25 مهر 1397 ساعت 22:30

انتخاب نکردی هنوز؟مهرم داره تموم میشه هاااااا

تموم شد. امروز رفتم خالیش کردم چون معلوم نبود دیگه کی تا آخر مهر وقتش گیرم بیاد.
هیچ کار خلاقانه ای هم باهاش نکردم.
می آم ادامه همین می نویسم حالا چی شد. بذار...

شهرزاد جمعه 27 مهر 1397 ساعت 09:17

میشه رفت یه برگر خفن و سیب زمینی و نوشابه زد بر بدن چون همانطور که میدانیم هیچ چیز مانند غذا خوردن لذت بخش نمی باشد.

بگم اینا رو دوست ندارم می خندی بهم؟ :)))
سیب زمینی رو واقعا دوست ندارم. بدم نمی آد ها ولی احساسی هم بهش ندارم اصلا . :))))
برگر هم، ای بگی نگی... نچ فکر کنم به اینم احساسی ندادم.

ولی نوشابه ش شاید لذت بخش باشه برام.
به هر حال خرج شد دیگه.

شایان جمعه 27 مهر 1397 ساعت 09:50 http://Www.florentino.blogsky.com

ولی شهرزاد راس میگه...یه برگر خفن خوردن هیچ وقت یاد آدم نمیره

هوم. گفتم دیگه ازین احساسا نسبت به برگر یافت نشد.
ولی می تونستم مثلا دعوتتون کنم برید برگر بخورید جا من.

شهرزاد جمعه 27 مهر 1397 ساعت 13:44

با تشکر از شایان برای تایید :))

شایان خواهش می کنه.

بریدا یکشنبه 29 مهر 1397 ساعت 13:17 http://eshkaft.blog.ir

من تا وقتیکه جود نگفت فکر میکردم دختری :)))
خلاصه ببخشید اون روز با جود خیلی خندیدیم :دی

بح بح خواننده جدید...
نمی بخشم. :دی
+ خنده هاتون مستدام!
+ به جود بگو بیاد جلومون هم بخنده ریا نشه.

بریدا سه‌شنبه 1 آبان 1397 ساعت 00:28 http://eshkaft.blog.ir

ریا که بعید میدونم بشه! :دی

هوم،
از نظر من اینکه پشت سرم بخندن (و مسخره بشم؟!) ، ریا و فراتر از ریاست.

بریدا سه‌شنبه 1 آبان 1397 ساعت 13:13 http://eshkaft.blog.ir

نهههه ابدا مسخره نکردیم :/
ای بابا :/
میخواستم درستش کنم زدم چشمشو کور کردم ظاهرا :/

این که از اول چشش کور بود، :)))
در مبحث مسخره کردن منتها ترجیح می دم حرفی اگر هست در حضور خودم گفته بشه که متقابلا بتونم از خودم دفاع کنم.
شما رو که اصن نمی شناسم صرفا در این حد که هندلت رو تو وبلاگ فلور دیدم، خود جود هم که ماه هاست می آد زنگ در می زنه و در می ره و وبلاگاشم که هیچ‌ افتخار خوندن نداریم...
قبول کن دیدن همچین کامنتی یهویی بی علت اونم با چنین محتوایی باعث سو تفاهم می شه و منم طبیعتا گارد دستم می گیرم!!

ولی کلا باشه آقا مسخره اگه نکردید که هیچ مشکلی نیست، دوشواری ای نداریم دیگه الآن. اکیه اکی. :))))
و بازم خوش اومدی.

بریدا پنج‌شنبه 3 آبان 1397 ساعت 13:39 http://eshkaft.blog.ir

به این خندیدیم که من میگفتم تو وبلاگ شایان همه دخترن منم ناخودآگاه فکر کردم شما دختری!
بعد آدم دوستشو میبینه به ترک دیوارم باهاش میخنده قضیه از این قراره
و در آخر هرچند خواننده ی جدید نیستم اما سپاس :)

خواهش می شود. نمی دونستم خواننده ی جدید نیستی، احتمالا خاموش خوندی پس چون یادم نیست کامنتی ازت داشته بوده باشم...

به هر حال گفتم ک به دست فراموشی ها سپرده شد، دیگه مشکلی نیست. صرفا دردم این بود که تاب نمی آرم کسی مسخره م کنه و در آن لحظه اون روز به اشتباه از کامنتت همچین برداشتی داشتم. کلا از دوران نوجوانی کم سرم نیومده و حالم به هم می خوره از ترسو هایی که نمی آن جلو ولی پشت پرده نامردا از هیچ آپشنی دریغ نمی کنن. لازم نبود اینا رو هم بنویسی حرفتو قبول کرده بودم. ؛)

[ بدون نام ] جمعه 11 آبان 1397 ساعت 18:38

در نهایت با پنجاه تومن باد اورده ت چی خریدی؟

پی نوشت زده بودم تو خود پست. تک کلمه ای بخوام بگم می شه شارژر!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد