Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

یو ما هارت

یکم نگران نگران کننده س،

طی دو هفته ی اخیر یکم دیگه زیاد از حد با عملکرد قلبم مشکل پیدا کردم.

الآن نمی دونم بیش از این به کفشم بگیرم یا نگیرم.

والا  تهش حوصله ی حساسیت های مامان بابامو ندارم،

اگه هم مرگی م باشه ترجیح می دم همین جوری چشم بسته باش برم جلو.

بشم کاپتان میزوگی ای ک به هیشکی نگفت قلبش خرابه. چی بود هی سوبا و تارو و کل بچّه های تیم استرس قلب میزوگی رو می کشیدن؟ ینی نصف فرسودگی الآن قلبم به خاطر استرسی بود ک به خاطر قلب کاپتان میزوگی کشیدم.


ولی خب،

استاد قلب بهمون می گفت شما هیچ وقت نباید قلبتون رو حس کنید. اگه احساسش کنید یعنی مشکلی هست از نظر فیزیولوژیکی.

یه هفته س ک قلبم رو به وضوح حس می کنم.

به ناحیه ی قفسه ی سینه ی تیشرتم ک نگاه می کنم با خشونت بالا و پایین می ره انگار ک بخواد بگه لعنتی بفهم منم هستم. ینی لباسم به وضوح با ضربان قلبم حرکت می کنه.

نبض عادی هم ندارم.

نفس کشیدن برام سخت شده. حتّی گاهی همراه با درد. انگار ک حوصله ش رو نداشته باشم. انگار ک ازم یه دنیا انرژی بگیره منبسط و منقبض کردن این اتاقک پیرامون ریه هام. 

و شب ها خوب نمی تونم بخوابم.

و جدیدا گاه شونه هام و خود همون ناحیه ی پیرامون قلبم در حد مرگ تیر می کشه. این قدر ک هی بهش بگم :" هیش لعنتی هیش هیش چیزی نیس به خدا!"

نا خن هام  یکی در میون یکم سیانوزه.

و یک شب هم اختصاصی از خواب پریدم و بلد نبودم نفس بکشم و افتضاح شد.


راستش خیلی بدبختیه علائم این بیماری ها رو حفظ کردن. نمی دونی واقعا مشکل داری یا بدنت توهم زده داره اداشو در می آره صرفا. الآن به من بگی این کیسه می گم طرف رو به موته ببرید بخوابونیدش تو بیمارستان. ولی چون خودمم...


الآن خیلی منزجر می شید ک مثلا آخرین پست اینجا بشه طرف سکته جوانان کرد و مُرد؟

خیلی پایان بندی عادی و در عین حال غیر قابل باوریه واسه کیلگ، نه؟


داشتم فکر می کردم دور از چشم مامان بابام، چه جور برم اکوی قلب؟ نمی خوام. این قلب باید یاد بگیره رئیس کیه تو این دنیا. یا آدم می شه، یا آدمش می کنم. 

ببین من تو کل این بیست سال حتّی یدونه سرم هم وصل نکردم! خیلی داغونه الآن یهو یه بیماری ای تو خودم کشف کنم و درگیر شم. والا ک پی ش رو نمی گیرم. یه چیزی می شه دیگه. 

نظرات 6 + ارسال نظر
Bluish یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 01:00 http://bluish.blogsky.com

در سینه‌ات نهنگی می‌تپد! د:

عالی بود. :)))))))
مرسی خلّاقیت حال کردم. تناسب معنایی دارن پست و کامنت هات.
ولی می گم گنده تر می زنه، دایناسور نباشه یه وقت؟

شن های ساحل یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 01:05

پانیک اتک؟گور بابای عرف اجتماعی بیا بغلم یکم نوازشت کنم شاید درست شدی....
من اینجوری شده بودم فشار محیط برات زیاده خودتم به خودت کمک نمی کنی از احساس اندوه و عصبانیت می اد و دور باطل فکرهای معیوب که متوقف شون نمی کنی....و همین طور تغذیه ات مشکل داره باید حجم منیزیم و سی و زینک مصرفیت بالا ببری و شبیه آریتمی تقریبا برای من می گرفت ول می کرد تا اینکه فکر کردم گور بی خیال انسان های دیگه و یه مقدار زیادی زالزالک خوردم واقعا اثر داره

اتّفاقا من اصلا اهل نوازش نیستم. :)))
بد تر نشم بهتر نمی شم قطعا.
کانال ارتباطی م اصلا هیچ وقت عمرا لمسی نیست.

حالا الآن دارم همون گور لقش و بی خیال و اینا رو امتحان می کنم. دیگه از یادم رفته تقریبا ما جرا. ولی جهان بینی م تغییر مسخره ای کرد متاسفانه. حیف شد ورژن قبلیم. این ورژن جدیده خیلی آشغالیه. دیگه در این حد ک می گم حال خودم به هم می خوره.

شهرزاد یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 08:00

عیزم شما خودت دکتر میشی پس‌فردا! یعنی چی نمی‌رم اکو نمی‌رم فلان؟ یعنی چی سرم نزدم تا حالا؟ تعهد ندادی تا آخر عمر مریض نشی که! یا می‌ری ببینی مشکل چیه، یا با کتکی چیزی اقدام می‌کنم خلاصه! هرچه سریع‌تر پیلیز!

دو حالته یا می رم و می گه توهمی بدبخت هیچیت نیست بادمجون بمی ک بعد باید بگم حیف پول اکو.
یا می رم و می فهمم یه مرگیم هست ک زندگیم زهر مارم می شه.

از اون ور دور از چشم پدر مادرم هم نمی دونم چی کنم. پولشم ک ندارم و گرونه حداقل یه هشتاد تومنی در می آد که ندارم به عنوان یه عملیات مستقلانه. دیگه اونا رو نمی خوام درگیر کنم همین جوریش رو نروم هستن و آزادیم خیلی محدوده سر همه چی باید بهشون توضیح بدم ک دیوانه ام می کنه!
می خوام کاملا واس خودم باشه و به عنوان یه فرد کاملا ناشناس برم پیش کسی اگه اقدام می کنم. که تهشم شانسم می زنه با مامان بابام دوست در می آد و حالا خر بیار و باقالی بار کن.

والّا اصلا دل این عملیات پزشکی محور رو هم ندارم، شانسی اومدم اینور... از همین الآن هم عزا گرفتم اون برهه ای ک می خوام برم تو بخش بیمارستان چه خاکی تو گورم کنم.

یاقوت یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 10:01

بیا برو ...وگرنه شهرزاد یه جوری اقدام می کنه خود دانی....
ولی بدن من خیلی جوگیره تا نشانه های بیماریو می خونم سریع اداشو درمیاره... خلاصه تمام بیماری هارو فک کنم برام بازی کرده باشه حقش جایزه اسکاره واقعا....

اینم از معایب یه مغز متخیّل داشتنه. منم همینم واسه همین نمی تونم بفهمم کی فیک می کنه کی واقعا یه دردیشه.
چوپان دروغگو شده. یه روزم گوسفنداشو واقعنی می برن، هیشکی به کفشش نمی گیره...

شایان یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 10:14 http://florentino.blogsky.com

اگه مردی رمز وبلاگت بهم الهام کن از اون دنیا بیام واست مراسم بگیرم اینجا. عکس کارت عابرت و رمزش هم بده نفری دو تومن شارژ رایگان بدم واست فاتحه هم بگن. ‌.

من کارت عابر بانک ندارم. یا ها.
یعنی بمیرم هم کسی نمی تونه بکنه ببره.
ولی رمز وبلاگو شاید بهت دادم.
یه ایده ی دیگه هم ک زدم اینه ک یه پست بذارم واسه انتشار در آینده. ک اگه مردم، یه روز منتشر شه و مشخصاتم لو بره بتونید بیایید سر قبرم.
اگه هم نمردم قبل اینکه به اون تاریخ برسیم به تعویقش می ندازم.

شهرزاد دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 00:45

آره می‌فهمم چی می‌گی. ولی آخه آدم نگران میشه به هر حال. و دردش رو مخه! من چند وقت قلب درد داشتم، رفتم دکتر گفت قلبت نیست. نمی‌دونم رگ چیه، استخون چیه، یادم نیست چی شد خلاصه که قرص فشار و قرص مسکن و آرام بخش داد :| ولی اون مدت هر شب با توهم ایست قلبی می‌خوابیدم! البته من هر شب با توهم یه مریضی رعب‌آوری می‌خوابم! :))
ولی حالا، اگه دیدی شدیدتر داره می‌شه دیگه بگو به یکی! الان وارد لیست دغدغه‌های ذهنیم شدی :/

وای وای امروز ظهر تو خواب باز یه مرگیم شده بود یاد این کامنت افتادم. :))) هی گفتم مگه قرار نبود تموم شه؟
ولی نه خب، من به اون حد هم نگران نیستم دیگه. یعنی سعی می کنم هی به خودم بگم خب ک چی؟ بدن لوس ننر جمش کن. :)))
به شدّت سرسختانه ای حتّی نسبت به قرص و اینجور چیزا گارد دارم. یعنی بمیرم هم دوست ندارم قرص بخورم. حس قوی بودن بهم می ده این کار. که البتّه از کلّه خریه خودم می دونم. :))) ولی حسّه دیگه چی کنم. اصلا نمی تونم باور کنم ک لازم بشه قرص بخورم... حال گیریه...

این پسته رو هم نوشتم اگه یهو سکته ی جوانان کردم چند نفر بدونن چی شد بیان خون بهامو بستانن. :دی
اون توهما تلقینه ولی همش شهرزاد. هیچ وقت تلقین منفی نکن. دیدی با تلقین مثبت سرطان رو درمان می کنن الآن. بعد یه درصد فرض کن تلقین منفی هات جواب بده. ما دیگه وبلاگ خفن نداریم بخونیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد